دلنوشته یک دانشآموز درباره «حاج قاسم»: پاک و مقدس و عزیز بودن کار هر کسی نیست
تهران (پانا) – دانشآموزان سراسر کشور در همذاتپنداری با سردار سلیمانی به خلق دلنوشتههایی پرداختند که گزیدهای از این دلنوشتهها در کتاب «منم یک حاج قاسم دیگر» وارد بازار نشر شد.
کتاب «منم یک حاج قاسم دیگر» مجموعهای از دلنوشتههای دانشآموزان سراسر کشور درباره «شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی» است که دیماه سال ۹۸ طی یک حمله تروریستی به مقام رفیع شعادت نائل آمده است.
از میان صدها دلنوشته که از سراسر کشور برای این پویش ارسال شده است، ۱۴۲ دلنوشته برای درج در این کتاب برگزیده شدهاند.
در یکی از دلنوشتههای دانشآموزی به قلم دیانا مستقیمی دانشآموز دوره متوسطه اول از استان فارس خطاب به سردار سلیمانی میخوانید:
« به صورتش که نگاه میکردی، احساس خیلی خوبی داشتی، انگار عضوی از خانوادهات بود. به راحتی میشد قلبش را در صورتش ببینی و به او اعتماد کنی، مهربانی و خندههایش به دل آدم مینشست و چنگ میزد، مثل یک پدر مهربان، هر آدمی دوست داشت او را در آغوش بگیرد و بفشارد. من که سعادت دیدن او را از نزدیک نداشتم، اما گاهی توی تلویزیون که او را میدیدم، حالم خوب میشد. از آن آدمهایی بود که دوست داشتی هر روز او را با لبخندهای زیبایش ببینی. با دیدنش انرژی خاصی میگرفتم. وقتی متوجه شدم چقدر نورانیست که دیگر در بین ما نبود و دشمن که از سایهی او وحشت داشت، او را به شهادت رسانید.
ای وای! مگر میشود یک نفر برای یک کشور این همه عزیز باشد. فکر میکردم این حس قشنگ را فقط خودم به او دارم، اما زمانی که دست پلید دشمن از آستین بیرون آمد و او را ناجوانمردانه از ما گرفت، دیدم همه میگویند، من هم یک حاج قاسم سلیمانی دیگر هستم! خوش به حالش که این همه عزیز بود، این پاک و مقدس بودن و عزیز بودن، هنر است که کار هر کسی نیست. باید خیلی تلاش کرد که بتوانیم چون او شویم. راستی من هم یک حاج قاسم سلیمانی دیگر هستم! یا شاید بهتر است بگویم میخواهم تلاش کنم که من هم یک حاج قاسم سلیمانی دیگر باشم! آخر او خیلی خوب و مهربان بود و برای او بودن باید خیلی تلاش و همت داشت و مهربانی و ایثار.»
هدف از جمعآوری این مجموعه بست و پیوند الگوها و اسوههای انقلابی با نسل نوجوان و جوان کشور است.
ارسال دیدگاه