آرش خاموشی: بازیگر باید در اجتماع ذوب شود
تهران (پانا) -آرش خاموشی میگوید اگر به بازیگر درست آموزش دهند به جای اینکه تمرینات غلط و کسل کننده انجام دهد با طبیعت واقعی بدنی خودش روبه رو میشود و این ابتدای راه کشف و شهود روی خودش است.
آرش خاموشی فارغالتحصیل رشته بازیگری از دانشگاه تربیت مدرس است که فعالیت هنری خود را از سال ۱۳۸۷ آغاز کرده است. وی در سال ۱۳۹۳ با بازی در تئاتر "گزارش به آکادمی" نوشته فرانتز کافکا با حسین پاکدل همکاری کرده است و بعد از بازی در چند تئاتر تصمیم میگیرد به صورت کاملا علمی و عملی دورههای بازیگری را آموزش ببیند که با مسعود سعیدپور تنها ایرانی که با گروتوفسکی در ارتباط بوده است آشنا میشود و در سال گذشته به بازی در نمایش "کنفرانس پرندگان" نوشته ابن سینا به کارگردانی مسعود سعیدپور در فستیوال گروتوفسکی در کشور ترکیه میپردازد.
با او مصاحبهای درباره وضعیت بازیگری در ایران و هنرجویان این رشته انجام دادهایم که در پی میآید:
وضعیت بازیگری را در ایران چگونه ارزیابی میکنید.به نظرتان روند پیشرفت هنرجویان این رشته درست است؟
مهمترین سوال درباره اینکه تئاتر ایران به چه سمتی میرود این است که در سال چندین هزار فارغ التحصیل بازیگری داریم اما تعداد انگشتشماری از دانشگاهها بازیگر بیرون میآیند. خیلیها استعداد بازیگری دارند اما متاسفانه حقشان خورده میشود و به همین دلیل نمیتوانند آن طور که باید در این عرصه فعالیت کنند. بسیاری از بازیگران روزی هشت ساعت تمرین میکنند و به استودیوهای سینمایی برای کار میروند اما هر چقدر منتظر میمانند کسی با آنها تماس نمیگیرد زیرا در سینمای ایران نقشهای اصلی به کسانی داده میشود که جز پول هیچ نکته مثبت دیگری ندارند.
آیا نگاهی که اکنون بر نحوه صدا و لحن بازیگران جدید حاکم است استاندارد و بر اساس اصول آموزشی بازیگری حرفهای و بینالمللی است؟
بازیگران جدید با دیدی غلط به عرصه بازیگری وارد میشوند، بعضی آنقدر عربده کشیدهاند که تارهای صوتی آنها متورم شده است و صداهایشان انعطاف پذیری لازم را ندارد و یا اینکه با خشونت روی بدن خود کار کردهاند و حالا نمیتوانند پوزیشن نقشی را اجرا کنند. بازیگر باید در اجتماع ذوب شود و با تحلیل درست متن بتواند صدا و لحن کارکتر را اجرا کند و پوزیشنها را موبهمو انجام دهد. گروتفسکی میگوید بازیگر باید بدنش قابل انعطاف باشد و به گذشته خودش نگاه کند تا بدن عادت کند به طرق مختلف نقشهای مختلف را اجرا کند. در کشور ما یک سری تمرینها را از جمله تمرین پلاستیک گروتفسکی را کسی انجام نداده است. این تمرینات پیشرفته هستند که سبب میشوند بدن بازیگر از لحاظ ارگانیکی و قابلیت انعطافپذیری بتواند عمیقترین خاطرات خود را نشان دهد و روی صدا انقدر خوب کار میشود که سدهای صدا برداشته شود و لحن هر کارکتری را بتواند اجرا کند. همچنین اتفاقی برای بازیگر رخ میدهد که بر خودش مسلط میشود و میتواند با نقش همذات پنداری کند و خیلی راحت با تمرین مداوم به عمق کارکتر دست پیدا کند و با بدنش لحن و فیزیک آن کارکتر را اجرا کند و برای نقشی که اجرا
میکند از خاطرات خودش استفاده کند.
در مورد بحرانی صحبت میکنم که مربوط به آموزش ما میشود که به صورت کاملا اشتباه از اکتورز استودیو است. زمانیکه اکتورز استودیو بنا نهاده شد سیاست بر این بود بازیگرانی که استعداد دارند با آموزش درست وارد سیستم بازیگری هالیوود شوند و بی هیچ شائبهای این اتفاق افتاد زیرا سیستم اکتورز استودیو شفاف و بی پرده بود و هدفش انقلابی تازه در بازیگری هالیوود بود و از این مرکز افرادی چون جیمز دین، آل پاچینو، آنتونی کوین، مارلون براندو و... بیرون آمدند. همچنین زمانیکه به گذشته آنها نگاه میکنیم متوجه میشویم که هیچ کدام پولدار نبودند که با تکیه بر ثروت و پول خودشان وارد سیستم هالیوود شوند و فقط آموزش درست مدنظر بوده است.
بازیگر میتواند با تکیه بر خاطرات شخصی خودش نقشهایی که به او پیشنهاد میشوند را بازی کند؟
زمانی که اسم خاطرات را میآوریم خیلیها ذهنشان به سمت خاطرات بد میرود و بحران از همین جا شروع می شود. بازیگر باید بتواند خاطرات خوبش را به یاد بیاورد زیرا روح بازیگر میتواند نقش را براساس خاطرات خودش و تجربیاتی که در زندگی خودش داشته نشان دهد. تمرینات گروتفسکی این در را به روی بازیگر باز میکند. در ایران زیاد درباره این موارد صحبت نشده و هر انسانی مانند اثر انگشت با دیگری فرق میکند زیرا بدن، صدا، تجربیات و خاطرات هر فرد منحصر به خودش است و حتی دو قلوها هم با یکدیگر فرق دارند. خیلیها میآیند صدا و بدنشان را در بازیگری با تمرینهای غلط و اشتباه به صورت مونوتون در میآورند یعنی اینکه با تمرینهای غلط میخواهند خودشان را به شکل دیگری دربیاورند و به همین دلیل است که صداها متورم میشود و به بازیگری آنها ضربه وارد میشود.
چه هنرمندانی در ایران توانستهاند مواردی که ذکر کردید را رعایت کنند؟
فقط چند بازیگر داریم که صدایشان هرگز بیسی ندارد و صدای واقعی خودشان است مانند پرویز پرستویی، اکبر عبدی، عزت الله انتظامی و... که زمانیکه اسمشان را میشنویم صدا و لحنشان در گوش ما میپیچد. این عزیزان بازیگر درجه یک تئاتر بودند و به صورت اتفاقی یا هوشمندانه متوجه شدند که نباید به صدای طبیعی خودشان آسیبی وارد کنند. به عنوان مثال در بازیگران هالیوودی مارلون براندو انحراف بینی دارد و صدایش حالت تو دماغی دارد اما هرگز به صدای خود آسیبی وارد نکرده است و قصد نداشته صدایش را خراب کند و ما همیشه میبینیم مارلون براندو هر نقشی را با لحن خاصی اجرا میکند چون طبیعت صدای خودش را شناخته و همیشه از همان صدا استفاده میکند که این یک موهبت محسوب میشود. ولی ما در ایران میبینیم بعضیها چنان در بازی او غرق شدند که حتی صدای واقعی خود را فراموش کردهاند.
بازیگران حرفهای و با استعداد ایرانی چه جایگاهی در سینما، تئاتر و تلویزیون دارند؟
اگر به بازیگر درست آموزش دهند، به جای اینکه تمرینات غلط و کسل کننده انجام دهد با طبیعت واقعی بدنش روبهرو میشود و این ابتدای راه کشف و شهود روی خودش است. من نمیخواهم وارد این مقولات پیچیده شوم چون به عنوان بازیگر باید این مسائل را تجربه کنیم و سپس در عمل یاد بگیریم. منظور من همان چیزهایی بود که در ابتدا گفتم یعنی وقتی میبینیم بازیگری روز و شب در خانه تمرین میکند و از لحاظ پشتکار قابل مقایسه با اکثر بازیگرانی که الان چهره هستند نیست در نتیجه کسانیکه استعداد ندارند و از بازیگری چیزی نمیدانند نباید جایگزین این بازیگران واقعی شوند البته این موضوع کمتر در تئاتر دیده میشود.
ارسال دیدگاه