خط عابر پیاده؛ خطی برای رد نشدن
ساری (پانا) - خط عابر پیاده شکل و شمایل ساده و مشخصی دارد؛ پیوسته و آشنا برای رد شدن عابر پیاده با خیال راحت. اما همین خط ساده نه تنها محل امن عبور نیست، بلکه عابر پیاده باید با ترس برخورد آنی با وسیله نقلیه و با چشمان ترسان از آن عبور کند.
برای همه ما پیش آمده که در طول روز زمانی راننده خودرو بودهایم و زمانی عابر پیاده. زمانی باید از خط عابر پیاده با چرخهای ماشین رد میشدهایم و زمانی با پاهای پیاده. اما در هر موقعیت چه نقشی بازی کردهایم؟ پشت فرمان ماشین، نقش یک راننده طلبکار که انتظار داریم عابر پیاده از خودروی آهنین ما بترسد و بایستد تا ما رد شویم؟ و در حال عبور از خط عابر پیاده، نقش عابری که انتظار احترام دارد برای رد شدن اما آن را از راننده عجول بیحوصله درنمییابد؟
به نظر میرسد واقعیت بیشتر به همین رنگ و سیاق باشد: راننده طلبکاری که در روی دیگر خود، عابر پیاده ترسان و نامطمئن به ایمنی خط مخصوص به خودش است. اما چرا نشستن پشت فرمان خودرو ما را در چنین نقش آمیخته با بیمبالاتی فرو میبرد؟ ایراد کار کجاست؟
روی خط عابر پیاده حق تقدم بهطور کامل با عابر است و تمام خودروها باید سرعت خود را کم کنند تا افراد پیاده بهطور کامل عرض خیابان را رد کنند. اما این حق تقدم چقدر رعایت میشود؟
قانونگریزی به معنای زرنگی نیست
سیدمحسن رجبیان جامعهشناس معتقد است که «قانونگریزی» شهروندان عامل اصلی چنین رفتاری است: «احترام به چراغ عابر پیاده و خط عابر پیاده از قانونگرایی سرچشمه میگیرد، افراد آن جامعه به قانونگرایی عادت کردهاند و احترام به خط عابر پیاده را به شکل یک قانون میبینند که باید رعایت شود.»
او میگوید متاسفانه گاه از قانونگریزی به زرنگی تعبیر میشود و این اشتباه است؛ این تعبیر باعث میشود که خیلی از اوقات در ذهنمان چنین جا بیفتد که هر موقعی توانستیم قانون را دور بزنیم. با این تعبیر بزرگ میشویم و مترصد فرصتی هستیم تا هرجا دستمان رسید برای رضایت درونی خودمان از قانون رد شویم.
رجبیان قانونگریزی را گاه به حساب عجله کردن میگذارد: «کسانی که ساعتها وقت خود را برای امور کمارزش تلف میکنند اما برای ۳۰ ثانیه پشت چراغ قرمز ماندن وقت نمیگذارند. زیرا عادت نکردهاند به اینکه به قانون احترام بگذارند.»
این جامعهشناس با اشاره به این جمله ایوان کلیما در «روح پراگ» که «در این کشور، همه احساس میکنند که کلاه سرشان رفته است و بنابراین فکر میکنند که حق دارند سر دیگران کلاه بگذارند.»، میگوید: «در واقع کلاه سر دیگران گذاشتن، ارضای درونی برای این افراد به ارمغان میآورد. دنبال جبران کردن کمبودهایی هستند که در همان زمان و مکان از دستشان برنمیآید.»
رجبیان گرچه به تأثیر نظارت و جریمه برای تبدیل امری به عادت و رفتار روزانه اذعان دارد اما فرهنگسازی را عامل مؤثرتری میداند که از مشکلات اقتصادی و سیاسی نیز پررنگتر است.
اما عابر پیاده چه تعریف و چه وظایفی دارد؟
بند ۱۸ ماده یک آییننامه راهنمایی و رانندگی میگوید عابر پیاده «شخصی غیرسوار است که بدون استفاده از هیچ نوع وسیله نقلیه موتوری یا غیر موتوری حرکت مینماید و یا مبادرت به جابهجایی کالسکه، چرخ دستی، جامهدان، سبدهای چرخدار و مانند آن مینماید.»
بند ۲۱۵ همین آییننامه وظایف عابر پیاده را چنین شرح میدهد:
الف ـ در محلهایی که پیاده رو وجود دارد از سطح سواره رو استفاده نکنند.
ب ـ در محلهایی که پیاده رو وجود ندارد یا در صورت وجود به دلایلی غیر قابل تردد باشد باید از منتهیالیه سمت چپ سواره رو و عکس جهت حرکت وسایل نقلیه عبور کنند.
پ ـ برای گذشتن از عرض راه، تنها از گذرگاههای پیاده، پلهای هوایی و گذرگاههای زیرزمینی مجازعبور کنند.
ت ـ از دویدن، پریدن و ورود ناگهانی به سطح سواره رو خودداری کرده و مراقب حرکت وسایل نقلیهباشند.
ث ـ از حصار آزادراهها نگذرند و در بزرگراهها و خیابانها از لابلای درختان و گل بوتههای حاشیه ومیانه راه عبور نکنند.
ج ـ در تقاطعها با روشن شدن چراغ سبز مقابل خود (چراغ عابر) حرکت نمایند و هنگامی که چراغ عابرقرمز بود عبور نکنند.
چ - از موانع و خط کشی خطوط ویژه، سواره رو خیابانها و میدانها عبور نکنند.
ح - در بزرگراهها و خیابانهای اصلی، از خارج از گذرگاههای تعیین شده عبور نکنند.
خ - در سواره رو خیابان برای سوار شدن به وسیله نقلیه و همچنین صحبت کردن یا خرید و فروش با راننده یا سرنشینان وسایل نقلیه، توقف نکنند.
پلهای عابر پیاده؛ محلی برای تبلیغات
سرهنگ فرزاد ملکمحمدی رییس اداره عملیات و کنترل ترافیک پلیس راهنمایی و رانندگی مازندران در گفت و گو با پانا ضمن اشاره به قوانین بالا، به معضل پلهای عابر پیاده در استان نیز اشاره کرد: «بیشترین علت برخورد عابر پیاده با وسیله نقلیه، ورود ناگهانی او به سطح سوارهرو، دویدن از عرض خیابان و پریدن از بلوارها و سکوها است؛ این رفتارها اصل پدیداری عابر پیاده که باعث هوشیاری راننده است را نقض میکند.»
ملکمحمدی عدم استقبال عابران در استفاده از پل عابر پیاده را در نامناسب بودن این پلها میداند: «۲۰۰ پل هوایی در استان داریم که پلهای درونشهری را سازمان حملونقل و ترافیک شهرداری و پلهای برونشهری را سازمان راهداری طراحی و نصب میکند. برای تشویق عابر به عبور از پل مخصوص به خود، باید پلهای مکانیزه ساخت و از آنجایی که در مازندران ساخت بیشتر پلها به پیمانکار واگذار میشود، معمولا با پلکان نامناسب و شیب تند ساخته میشود که عبور از آن سخت است.»
رییس اداره عملیات و کنترل ترافیک پلیس راهنمایی و رانندگی مازندران از متولیان میخواهد از قرارداد بستن با کسانی که به صرف تبلیغات پل درست میکنند خودداری کنند و حال که پل مکانیزه نمیسازند دستکم شیب مناسب به پلکان دهند.
به گفته ملکمحمدی استانهای مازندران، گیلان و گلستان بیشترین تصادفات موتورسیکلت و عابرپیاده را دارند و بخشی از دلیل آن، روستاهای خطی است که بیشترین گذر عابر پیاده آنها عرضی است و تردد عابران در کنار معابر اصلی اتفاق میافتد.
او اعلام کرد که در ۷ ماه اخیر، ۴۸ عابر پیاده در تصادفات معابر درونشهری فوت کردهاند و گرچه نسبت به سال گذشه ۲۱ درصد کاهش داشته است، اما باز هم عدد نگرانکنندهای است.
سازمان مدیریت و مهندسی شبکه حملونقل شهرداری ساری یکی از نهادهایی است که دست کم در شکل ظاهری خطوط عابر پیاده و مهمتر از آن در جانمایی آن مانند مقابل در مدارس و مهدکودکها وطایفی بر عهده دارد. شاید اگر خطوط رنگورورفته و بعضا ختمشده به وسط جوی آب یا مکانی که برای عبور مناسب نیست، ظاهری جذابتر و منظمتر و فکرشدهتر داشته باشد، در جذب عابر پیاده بیتأثیر نباشد.
این سازمان علاوه بر این، نصب تابلو و علائم مربوط به عابر پیاده، و رفع نواقص گذرگاههای عابر پیاده را نیز بر عهده دارد.
شاید اگر سازمان حملونقل شهرداری تشویق شهروندانی که به خط عابر پیاده احترام میگذارند را به یک روز حملونقل یا ایمنی محدود نکند و روزهای بیشتری از سال را در به آن اختصاص دهد، در فرهنگسازی آن هم بیشتر مؤثر افتد.
سمانه عباسیرستمی
ارسال دیدگاه