احمد خرم، فعال سیاسی اصلاح طلب*
تجربه متفاوت مدیریت بحران
تهران (پانا) - هر صاحبنظر منصف و متخصصی میتواند گواهی دهد که کشور ایران طی خصوصاً دو دهه اخیر درگیر مشکلات یا بحرانهایی شده که هنوز چشمانداز مثبتی از مهار و مدیریت برخی از آنها دیده نمیشود. این مشکلات را میتوان در حوزههای مختلف و متفاوتی شناسایی کرد؛ از مسائل محیط زیستی و بحران آب در بخش وسیعی از مناطق کشور گرفته تا مسائل مربوط به نظام بانکی و قرار گرفتن صندوقهای بازنشستگی در لبه پرتگاه سقوط و روند نگرانکننده گسترش فساد در کشور. این بحرانها هرچند ظاهر متفاوت و صورت نامتجانس با یکدیگر دارند اما دارای نقاط مشترک بسیار بنیادینی هستند...
که باعث میشود بتوانیم همه آنها را در یک چارچوب کلی مطالعه و بررسی کنیم. اما این وجوه مشترک چه هستند؟ اولین وجه مشترک همه این بحرانها انکار وجود آنها توسط سیستم در مراحل اولیه بروز نشانهها و در نهایت تصمیم دیرهنگام به واکنش در برابر آنهاست. وجه مشترک دوم به دربرگیری فوقالعاده زیاد آنها بر میگردد، به عبارتی در هر کدام از این ابرمشکلات کسر بسیار وسیعی از جمعیت کل کشور درگیری مستقیم یا غیرمستقیم با آثار و تبعات آنها دارند. نقطه مشترک سوم درجه بالای خطر این ابرمشکلات برای کشور و امنیت ملی است. در نهایت اما آنچه مهمترین وجه مشترک مسائل یاد شده میباشد، حل نشده باقی ماندن و تجمیع مشکلات ناشی از آنهاست.
شیوع بیماری کرونا تمام وجوه مشترک با بحرانهای مورد اشاره را داشت؛ هم بهلحاظ میزان خطر و هم دربرگیری تأثیر و تبعات آن در جامعه. حتی میشود شناسایی و به رسمیت شناختن دیرهنگام خطرات آن را هم بهعنوان یک انتقاد مطرح کرد، اما در نهایت وجه مشترک آخر در این خصوص صدق نمیکند و آن هم نتیجه کار است؛هرچند امروز میتوان انواع و اقسام نقدها و ایرادها را به مدیریت کرونا گرفت اما نمیتوان از این واقعیت هم گذشت که مدیریت این بحران در کشور ما در قیاس با دو چیز، قابل قبول و حتی موفق بوده؛ یکی در قیاس با مدیریت داخلی خودمان در بحرانهای دیگر و دیگری در قیاس با مدیریت دیگر کشورهای دنیا و حتی ممالک پیشرفته و صنعتی.
در این دوره نه ساختار کشور تغییر کرد، نه قوانین ما اصلاح شدند، نه مدیران ما کسان دیگری بودند و نه منابع مالی و امکانات لجستیکی کشور با معجزه مواجه شدند. نه تنها همه چیز به همان روال سابق بود که حتی به لحاظ دریافت بسیاری از کمکها بهدلیل تحریم از یک سو و نیاز جهانی از سوی دیگر، با مشکلات بیشتری هم مواجه بودیم، اما چه میشود که مدیریت ما در این دوره محصول و نتیجه متفاوتی را در پی دارد؟
پاسخ این سؤال را باید در شیوه متفاوت مدیریت بحران کرونا با دیگر بحرانهای کشور دانست. این تفاوت البته از باب شناخت و تغییر ارزشهای مدیریت در سیستم که بهدلیل ضرورت و الزامات اجتنابناپذیر این دوره ایجاد شده اما فارغ از دلیل آن، توجه به ماهیت و همچنین تأثیر این تغییر میتواند شناخت بهتری به ما برای مدیریت آتی کشور برای اداره بحرانها بدهد. مهمترین اتفاقی که در این دوره افتاد این بود که ماهیت بیماری کرونا طوری نبود که به روشهای معمول تبلیغاتی و سیاسی امکان انکار و نادیده انگاشتن آن وجود داشته باشد، کما اینکه در ابتدا هم نشانههای پر رنگی از تلاش برای کوچک شمردن آن دیده شد اما خیلی زود از بین رفت. همانطور که در روزهای اول تلاشهای تبلیغاتی برای مهار این بیماری توسط برخی نهادها هم آغاز شد اما ادامه نیافت؛ چرا که این پدیدهای بود که قویتر و بالاتر از همه این نوع اقدامات، بسرعت آثار و تبعات خود را نشان میداد و به قول معروف «شوخی نداشت».
از اینجا بود که سیستم به معنای همه آن ساختارها، افراد، قوانین و رویههای موجود، مجبور به یک کار متفاوت شد و آن هم تغییر رفتار بود. سیستم مجبور بود سریع بحران را شناسایی کرده وبه رسمیت بشناسد؛فارغ از تبلیغات مرسوم به فکر مهار واقعی آن باشد چون نه راهی برای پنهان کردن تبعات مهار نمایشی آن وجود داشت و نه اساساً این احتمال فایدهای داشت. مهمتر از همه در تقسیم مسئولیتها و اختیارات سیستم سیاسی به مسیری رفت که قبلاً نمیرفت. این مسیر هم تن دادن به سلسله مراتبی بود که در آن همه چیز در جای خودش قرار داشت؛ کارشناس در جای خودش، نیروی عملیات میدانی یا همان کادر درمانی در جای خودش، نهادهای پشتیبان در جای خودشان، مسئولیت در جای خودش، اختیار در جای خودش و در نهایت پاسخگویی در جای خودش.
از مهمترین آسیبهای مدیریت کشور ما که در دو دهه باعث تجمیع مشکلات شده، نبود مسئولیت و اختیار مشخص بین نهادها است،به طوری که برای مسائل مختلف تعداد زیادی نهاد خود را مسئول میدانند و در نتیجه کسی پاسخگو نیست. در ماجرای کرونا اما تقسیم مسئولیتها نه بهصورت موازی بلکه در یک سلسله مراتب ساختارمند و متشکل صورت گرفت و بدین ترتیب اجزا و نهادهای مختلف در یک حرکت نظام مند و هماهنگ مشغول عملیات مهار این بحران شدند. مدیریت کرونا فارغ از دستاوردهای انسانی و مالی باید بهعنوان یک دستاورد مدیریتی هم برای ساختار حاکمیتی کشور حائز اهمیت باشد و مورد توجه قرار بگیرد. درسی که این دوره برای ما دارد این است که با همین امکانات و حتی در چارچوب همین ساختار، قوانین و نیروهای فعلی هم میشود به نتایج بسیار بهتری در برخورد با مشکلات و بحرانها رسید به شرط آنکه شیوه عمل و ترتیب مناسبات ما تغییری را تجربه کند که در دوران مدیریت کرونا تجربه کرد.
روزنامه ایران
ارسال دیدگاه