محمود علیگو *
باید خانه را امن کنیم
در ارتباط با خشونت خانگی و اتفاقاتی که اخیرا درکشور شاهد هستیم، دو رویکرد وجود دارد؛ یکی کنترل آسیب است و دیگری پیشگیری از آسیب.
در مورد رویکرد کنترلی، دستگاه و سازمانهای مداخلهای و حمایتی نقش مهمی دارند که در اینجا اورژانس اجتماعی، خانه امن، مراکز مداخله بهزیستی و... جزو مجموعههاییاند که میتوانند بهعنوان ساختارهای حمایتی اقدام کنند. هم اکنون هم این مراکز مشغول به کارند اما با ظرفیتهای خودشان. ما نمیتوانیم به اندازه کشور، سازوکارهای حمایتی طراحی کنیم، به همین دلیل در ترکیب سازوکارهای حمایتی باید رویکرد پیشگیرانه از وقوع آسیبهای اجتماعی داشته باشیم. این رویکرد وظیفه دارد از وقوع چنین اتفاقاتی جلوگیری کند، چه از نظر قوانین و چه از نظر برخوردهای قضائی و پلیسی. این بخش ما نیاز به تقویت دارد. اینکه کسی جسارت کرد و علیه دختر یا همسرش، خشونتی اعمال کرد، با منطق زیست انسانی مغایرت دارد. باید قانون در بخش قضائی و نیروی انتظامی، از وقوع چنین اتفاقاتی جلوگیری کند. مجموعه این اقدامات منجر به کنترل آسیبهای اجتماعی میشود.
در زمین فوتبال، تنها دروازهبان نیست که باید از ورود توپ به دروازه جلوگیری کند. در این مسیر بازیکنهای زیادی هستند که باید از ورود توپ به دروازه ممانعت کنند. همه فعالیتها را هم نباید فعالان بخش آسیبها انجام دهند. پکیج پیشگیری ما ناقص است. در پکیج کامل باید عنصر فرهنگی دیده شود، ما وقتی درباره مردم یک منطقه صحبت میکنیم، تمرکزمان باید روی فرهنگ آنها باشد. ما نمیتوانیم در همه استانها مثل هم برخورد کنیم. بنابراین نقش حوزههای فرهنگی بسیار اهمیت دارد. در بخش دوم این پکیج، ابعاد حقوقی و قضائی وجود دارد. بازدارندگی از وقوع جرم، در این بخش خودش را نشان میدهد. بخش مداخله و حمایت، سطح سوم این پکیج است. وقتی درباره بخش مداخله حرف میزنیم، باید این اطمینان خاطر را ایجاد کنیم که افراد در معرض خطر و آسیب، پناهگاهی دارند. همین هم شد که ما خانه امن را راهاندازی کردیم. هدف ما این است که خود خانه آسیبدیده را امن کنیم، نه اینکه مادر را بیاوریم بیرون و بچه باقی بماند. یا بچه را بیرون بیاوریم و مادر بماند. ما باید رویکردمان را نسبت به آزارگر عوض کنیم، او باید از خانه بیرون برود. ما درحال حاضر ٣٣ تا ٣٤ خانه امن درکشور داریم، در همه استانها خانه امن وجود دارد اما همه شهرستانها این خانهها را ندارند.
در شهرهایی با ٥٠هزار نفر جمعیت، مرکز مداخله داریم. این مراکز مجموعه حمایتهای اجتماعی را به افراد آسیبدیده ارایه میدهند. افراد میتوانند مدتی در مرکز بمانند و بعد به خانه امن منتقل شوند. در مورد ماجرای فاطمه (دختر آبادانی که توسط همسرش به قتل رسید) هم بررسیهای قاضی، مددکار و روانشناس با وجود یک شاهد از خانواده دختر، منجر به ترخیص او شد. شاهد، اطمینان خاطر داده بود که وضع خانه امن است و از نظر روانی هم همه چیز در آرامش است. به هرحال این اتفاق برای همه آسیبدیدهها نمیافتد. ما در یکی از استانها ٧٠ مورد مشابه داریم که همهشان زندهاند. بنابراین نمیتوان گفت که سیستم به درستی عمل نمیکند. اما نکتهای که وجود دارد این است که در مورد رخدادهای اخیر، باید به ما کمک شود که از قانون و ظرفیتهای پیشگیرانه و بازدارنده قانون بیشتر استفاده کنیم. به هرحال مشخص است که حرکتی وجود دارد که این التهاب را بیشتر به نمایش بگذارد. ما باید اقداماتی انجام دهیم که این اتفاقات کمتر بیفتند، نه اینکه حمایت کنیم بیشتر رخ دهند. به هرحال گزارشهای ما نشان نمیدهد که آمار اینگونه جرایم بالا رفته باشد، ما تغییر محسوسی نمیبینیم، شدت خشونتها هم تغییر نکرده. نکته اینجاست که جامعه رسانهای حساستر شده و پیگیر این اتفاقات است. حالا اما همکاران ما درخانههای امن، حساسیت را نسبت به خشونت خانگی افزایش دادهاند و ترخیص با شرایط سختگیرانهتری انجام میشود. برای پیشگیری از وقوع خشونتهای خانگی، برنامه ویژهای با هماهنگی دستگاههای قضائی داریم که درباره آن اطلاعرسانی میشود.
*مدیرکل امور آسیبدیدگان اجتماعی سازمان بهزیستی کشور
منبع: شهروند
ارسال دیدگاه