عبدالجبار کاکایی از «شمس جان» و ضرورت مراجعه به آثار بزرگان ادب میگوید:
چراغی پیش روی انسان سرگشته امروز
تهران (پانا) - «شمس جان» عنوان تازهترین کاری است که بتازگی شاهد انتشار آن از سوی عبدالجبار کاکایی بودهایم؛ آلبومی موسیقایی که تلفیقی از شعر خوانی، آواز و موسیقی بهشمار میآید و در بردارنده حکایت «پادشاه و کنیزک»، نخستین حکایت از اولین دفتر مثنوی مولاناست.
بهگزارش ایران، این شاعر و ترانه سرای کشورمان رجوع به آثار بزرگانی همچون مولانا را بهترین راه نجات انسان امروز از سرگشتگی و حتی کمک بهعبور از بحرانهایی نظیر بیماری همهگیری که مدتی است سنگینی سایهاش بر سر اغلب کشورها حس میشود عنوان میکند؛ نکات بیشتر درباره «شمس جان» و ضرورت مراجعه به داشتههای ادبیات کلاسیک را از زبان عبدالجبار کاکایی میخوانید.
از آلبوم «شمس جان» تازهترین اثرتان که بتازگی در دسترس علاقهمندان قرار گرفته بگویید.
تازهترین فعالیت این روزهای من انتشار اثری با عنوان «شمس جان» است؛ البته در کار نشر این آلبوم دوستان دیگری هم همکاری داشتهاند؛ اجرای بخشهایی با آواز داود آزاد بوده و آهنگسازی آن را هم عماد توحیدی بر عهده داشته است. «شمس جان» در بردارنده حکایت اول از دفتر نخست مثنوی مولاناست؛ ماجرای «پادشاه و کنیزک» که گوش سپردن به داستان آن را به علاقه مندان توصیه میکنم.
مثنوی خوانیتان تنها به این آلبوم محدود میشود یا در ارتباط با دیگر حکایتهای دفتر نخست هم شاهد انتشار آثار دیگری خواهیم بود؟
با توجه به استقبال خوبی که در همین زمان کوتاه از «شمس جان» شده این کار را با دیگر حکایتهای مثنوی ادامه خواهیم داد.
دلیل خاصی در انتخاب این حکایت داشتهاید؟
نه، اما برای ادامه این آلبوم بهطور قطع مشورتهایی با استادان مثنوی پژوه خواهیم داشت. هر چند که داستان «پادشاه و کنیزک» از زیباترین حکایتهای مثنوی است که اشراف خاصی هم به دیگر حکایتهای آن هم دارد.
چرا به سراغ مولانا و مثنوی رفتید؟
توجه به سرودههای بزرگانی همچون مولانا در شرایط امروز جهان و بویژه بحرانی که نگرانی از گسترش بیماری کرونا ایجاد کرده از اهمیت بسیاری برخوردار است. گفتههای مولانا به زمان و جغرافیای خاصی تعلق ندارد و میتواند چراغی پیش روی زندگی همهمان باشد. در آثار اغلب مشاهیر شعر فارسی به مسائلی توجه شده که آرامش روح و روان آدمی را بهدنبال دارد؛ بویژه در ارتباط با مباحث شهودی و اخلاقی که برای انسان حتی از زندگی مادی هم مهمتر است. نه تنها در ارتباط با مولانا، بلکه خلوت کردن با شاهکارهای این بزرگان بر همه ما واجب و برای هر شرایطی مفید است. هر چند که درباره مثنوی مولانا این مسأله رنگ و بوی دیگری دارد؛ آنچه مولانا با در هم تنیدن کلمات در کنار هم خلق کرده محصول تخیل شاعرانه نیست و این اثر گرانبها در نتیجه شهود، مکاشفه و آگاهی اوست.
پیام مولانا برای انسان امروز، حتی فراتر از بحرانی که گرفتارش شدهایم چیست؟
هر کسی به تناسب فهم و نیاز خود بهرهای از شعر مولانا میگیرد؛ بنابراین نمیتوان بر پیام یا گفته خاصی از مثنوی تأکید کرد. سرودههای مولانا بهنوعی اسباب تقویت قلب و شناخت معرفتی انسان میشود. از سوی دیگر انسان تنها و افسرده امروز با خواندن اشعار مولانا با موجی از نشاط و شادمانی روبهرو میشود. دور شدن انسان از درون خود یکی از محصولات نامرغوب جامعه مدرنیته است که نه تنها انسان غربی، بلکه ما شرقیها هم گرفتار آن شدهایم. در چنین شرایطی است که خوانش و فهم اشعار مولانا ما را به درک صحیحی از خودمان دعوت میکند. نگاهی به شرایط امروزمان مصداقی از همین گفته است؛ زندگی اغلب ما آنقدر وابسته به دیگران و محیط بیرون شده که تحمل قرنطینه را نداریم. اشعار مولانا به ما در درک لایههای درونی وجودیمان کمک میکند و این اتفاقی است که در صورت موفقیت در آن همه زندگیمان را تحت تأثیر قرار خواهد داد.
از اهمیت توجه به مثنوی مولانا بویژه در شرایط امروز و بحرانی که گریبان اغلبمان را گرفته گفتید؛ چرا در میان شاعران بیش از همه این جایگاه را برای مولانا قائل هستید؟
مولانا یکی از شادترین شاعران پارسی گوست؛ در شعرهای او نه خبری از آن اندوه و حزن عمیق شاعرانی همچون خیام نسبت به مرگ دیده میشود و نه آن افسردگی بسیاری از قصیدهسرایان. مولانا حتی در مواجهه با مرگ هم نگاه زیبا و متفاوتی دارد؛ مسألهای که در شرایط فعلی جهان و نگرانی از ابتلا به بیماری کرونا بیش از پیش ذهنمان را گرفتار کرده و خواه ناخواه همه ما را متوجه مرگ و نیستی کرده. در چنین شرایطی خواندن مثنوی مولانا با آن نگاه خاصی که به زندگی و مرگ دارد کمک بزرگی به عبور از چنین بحرانهایی خواهد بود. خواندن این شاهکار ادب پارسی را در این روزهای قرنطینه به همه توصیه میکنم و بیهیچ اغراقی تأکید میکنم که این دیوان میتواند به بهترین دوست هر یک از ما تبدیل شود.
این توصیه را حتی برای آنهایی که هیچگاه مخاطب جدی ادبیات نبودهاند هم دارید؟
بله چراکه هریک از ما میتوانیم به قدر فهم و درک خود از مثنوی بهره ببریم؛ درست همانگونه که خود مولانا هم میگوید: «هر کسی از ظن خود شد یار من». به گمانم آنهایی که تا به امروز هیچ انسی با شعر و ادبیات نداشتهاند میتوانند به سراغ بازنویسیها یا شکلهای مختلف ارائه این اثر ارزشمند بروند؛ خوشبختانه دیوان مثنوی در قالبهای مختلفی عرضه شده، از انتشار گزیده بخشهای مختلف آن گرفته تا کتابهای صوتی و حتی آثار موسیقایی. برخی اهالی ادبیات شعرهای مولانا را به بیان ساده به نثر هم تبدیل کردهاند. حتی برخی سایتهای وابسته به مراکز علمی- فرهنگی هم خوانشهایی از مثنوی را به رایگان یا به بهای اندکی در اختیار مردم قرار دادهاند. افزون بر این، خانوادهها میتوانند از طریق امکانات شبکههای ارتباطی هفتهای چند مرتبه با بستگان خود از طریق ارتباط زنده، قرار مثنوی خوانی بگذارند و از بین آنان فردی که خوانش صحیحتری دارد برای دیگران بخشهایی از این اثر سترگ را بخواند.
از ادامه این کار گفتید، حکایتهای دیگر هم محدود به دفتر نخست خواهد بود؟
به احتمال بسیار حکایت بعدی قصه «موسی و شبان» خواهد بود که آن هم به دفتر نخست تعلق دارد. همانطور که میدانید مثنوی در بر دارنده ۲۶ هزار بیت است. حتی اگر خواهان انتشار چهار-پنج آلبوم هم باشیم باز از دفتر نخست خارج نخواهیم شد. اگر روال کار بخوبی پیش برود امیدوارم بتوانیم حجم بیشتری از مثنوی را در اختیار علاقه مندان بگذاریم.
با وجود درج آلبوم موسیقی در جلد «شمس جان» اما این اثر را بهنوعی هم میتوان از جمله کتابهای صوتی دانست؛ نگاه خود شما به این شکل از انتشار کتاب چیست؟ بویژه که تا سالها با مقاومتهایی از سوی خود اهالی کتاب در انتشار آثارشان به شکل صوتی روبهرو بودیم.
مهمترین مسأله در ارتباط با کتابهای صوتی بحث خوانش صحیح آنهاست؛ اگرخوانش بدرستی انجام پذیرد نه تنها کتابهای شعر، بلکه دیگر کتابها، از جمله آثار علمی را هم میتوان به شکل صوتی منتشرکرد. خود من هرازگاهی دست به خرید کتابهایی در این قالب زدهام که متأسفانه اجرای خوبی نداشتهاند و با خوانشهایی غیراصولی روبهرو شدهام که ذهن را از متن اصلی منحرف میکند. اگر ملزومات انتشار این کتابها رعایت شوند نه تنها مخالف آثار صوتی نیستم بلکه آنها را از منابع مطالعاتی بسیار خوب در زندگی شتابزده امروزی میدانم. از سوی دیگر نباید فراموش کرد که تکنولوژی جایگاهی جدی در زندگی نسل جوان پیدا کرده و هر قدم اشتباهی در تولید و انتشار کتابهای صوتی مخاطبان را از مطالعه دور خواهد کرد.
همچون برخی اهالی فرهنگ کتابهای صوتی را محدود به موضوعاتی خاص از جمله شعر و داستانهای کوتاه میدانید یا برای انتشار آثاری جدیتر هم مانعی نمیبینید؟
محدودیتی در این رابطه قائل نیستیم؛ اطلاعی درباره اما و اگرهایی که متوجه آثار علومی نظیر تجربی است ندارم اما تأکید دارم که حداقل در ارتباط با کتابهای حوزه علوم انسانی با محدودیتی مواجه نیستیم. به شخصه آثار صوتی متعددی در بخشهای علوم اجتماعی، تاریخ و ادبیات گوش کردهام که از خوانشهای بسیار خوبی برخوردار بودهاند. البته نمیدانم استدلال دوستانی که تأکید دارند هر کتابی را نمیتوان به شکل صوتی منتشر ساخت چیست که بگویم با گفتهشان مخالف هستم. اما نکتهای که به آن تأکید دارم این است که از جدیترین کتابهای حوزه ادبیات قدیم میتوان به نقدها، تفاسیر و شرحهایی اشاره کرد که بزرگان نوشتهاند؛ این آثار هم اگر بدرستی اجرا شوند انتشار صوتی آنها هیچ ایرادی ندارد. انتشار خوانش بزرگانی همچون محمد جعفر محجوب از مثنوی یا برخی داستانهای نظامی و همچنین خوانش عبدالکریم سروش از مثنوی و دیوان شمس نه تنها فرصتی برای بهرهگیری عموم مردم از این شاهکار را فراهم میکند بلکه حتی شنونده را مشتاق مطالعه بیشتر در ادبیات میسازد. شنیدن آثار بزرگان از زبان افرادی که بخوبی با مخلوقات ادبی آنان مأنوس شدهاند نه تنها هیچ ایرادی ندارد
بلکه اتفاق مهمی است.
و چقدر میتوان امیدوار بود که کتابهای صوتی افرادی که ابتدای راه هستند را به شکل جدی جذب کتاب خوانی سازد؟
در کنار نکات مثبتی که به برخی از آنها اشاره شد بیم این نیز وجود دارد که تنبلی به سراغ افرادی که هنوز به حیطه کتابخوانهای حرفهای نپیوستهاند برود و تنها به کتابهای صوتی اکتفا کنند. در کنار همه فوایدی که میتوان برای کتابهای صوتی برشمرد سنت مطالعه آثار چاپی هم نباید فراموش شود چراکه این دو مکمل یکدیگر هستند. سنت کتابخوانی از جمله کارهایی است که روح انسان را پالایش میدهد، خلوتی که آدمی با کتاب پیدا میکند از چنان اهمیتی برخوردار است که نباید فراموشمان شود.
ارسال دیدگاه