دلتنگیهای روز معلم در سال کرونایی
* عاطفه رجبی
روز معلم های زیادی را در سالهای خدمتمان تجربه کردیم. روزهایی که با شورو شعف دانشآموزانمان همراه میشد.
مدیران از هفتهها قبل، در تدارک بزرگداشت این روز بودند و سعی میکردند آن را به بهترین صورت ممکن برگزار کنند.
صبح وقتی پا به مدرسه میگذاشتیم، بچه ها با شاخه گل رز و با نشاطی وصف ناپذیر، از معلمان مورد علاقه خود تقدیر میکردند و گویی در ابراز محبت به دبیر خود باهم رقابت داشتند.
طبق برنامه از پیش تعیین شده، معلمان از زیر دروازهای که با گلهای قرمز و برگهای سبز تزئیین شده بود عبور میکردند و دانشآموزان گروه فرزانگان به آنان سلام داده و با آرایش خیلی زیبا و هماهنگ با اهدا شاخه گلی از آنها به نمایندگی از همه دانشآموزان تقدیر میکردند.
چقدر این صحنهها زیبا و قابل احترام بود.
عدهای از دانشآموزان هم بودند که تحت تاثیر شیطنت کودکانه، زیر لب غرغر میکردند و چیزهایی علیه معلمها میگفتند و ما هم در دلمان به بچگی آنها میخندیدیم.
در این روزهای بحران کرونا، در دوره تعطیلی و دوری از مدرسه چقدر دلمان برای این صحنهها تنگ میشود،
برای بچهها و شور و نشاطشان؛ حتی برای غرغرهایشان.
چقدر دلتنگ حضور در کلاس و درس دادن پای تخته میشویم،
سالهای قبل روز معلم که میرسید از تبریکهای اولیا و دانشآموزان انرژی میگرفتیم و به خودمان میبالیدیم؛
امسال اما، روز معلم رسید و ما دلخوشیم به همین تدریس آنلاین، به همین شنیدن گاه به گاه صدای دانشآموزانمان در فایلهای صوتی، دلخوشیم به تمام شدن این بیماری دنیاگیر و امیدوار و منتظریم برای روز بازشدن مدرسه.
منتظریم تا روز معلم دیگری را در میان فریادهای شور و شوق بچهها در دفتر خاطرات کاری خود ثبت کنیم.
معلم روزت مبارک
* معلم و معاون آموزشی یکی از مدارس متوسطه شهر ورامین
ارسال دیدگاه