موفقیت را چگونه معنا می کنید؟
تهران (پانا) - «مطمئن باشید اگر در هر برهه از زندگیتان تحت تاثیر شرایط بیرونی قرار نگیرید (مثلا به حرف فامیل، فشار همسالان، آرزوی والدین، سخره ی اجتماع یا حتی چارچوبهای ذهنی خودمان) و سعی کنید انتخابهایی داشته باشید که از آن شادی برایتان تولید شود، بهطور شگرفی قادر به انجام هر کاری خواهید شد. فقط قبل از آن یادآور شوم که اهدافتان را "قابل دسترس، منطقی، مشخص و سودمند" تعیین کنید تا بیراهه نروید و "همین حالا" از آن "لذت" ببرید.»
بهگزارش عصرایران، «به مفهوم واقعی "موفقیت" فکر کردهاید؟ از نظر شما چه زمانی به موفقیت دست پیدا کردهاید؟ ایدهآل را برای خود چگونه تعریف کردهاید؟
ممکن است کلاس اول ابتدایی باشید و موفقیت را در نمره بیست دیکتهتان ببینید.
ممکن است در حال گذراندن آخرین سالهای دبیرستان باشید و رتبه کنکور موفقیت برایتان حساب بیاید.
ممکن است گذراندن دوره دو ساله سربازی موفقیت بعدیتان باشد یا گرفتن مدرک لیسانس.
ممکن است پیدا کردن شغلی با درآمد بالا موفقیتتان باشد.
یا شاید حتی فکر کنید اگر مخترع باشید موفقترین انسان کرهزمین هستید.
واقعیت این است که تمام این اهداف شاید بتوانند بهصورت "مقطعی" موفقیت محسوب شوند و حالتان را خوب کنند اما اکنون نمره دبستانتان اکنون به کل از یادتان رفته، اهمیتی ندارد که کنکورتان را چطور دادید، سربازی را چند ماه اضافه خوردید یا در دوره لیسانس چند بار کنفرانس دادید، حتی به نظر من اختراعتان هم موفقیت پایداری نیست؛ چرا که بعد از مدتی نیازی جدید در شما شکل خواهد گرفت: ما انسانها سیریناپذیریم!
شاید بگویید بسیار خب! حالا که به تخریب تکتک موفقیتهایمان پرداختی پس آن را چگونه میخواهی توصیف کنی؟
موفقیت را من در "شادی" خلاصه میکنم و در لذت. اشتباه نکنید نه هر لذتی! ما زمانی میتوانیم موفق باشیم که از آن چه انجام میدهیم (حتی کارهای روزانه خود) لذت ببریم و با عشق به آن بپردازیم. اینگونه است که حتی رنجهایش هم برایمان شیرین خواهد بود؛ چرا که از آن لذت میبریم. روی کلمه لذت بسیار تاکید دارم چون ما بسیاری از کارها را انگیزه انجام میدهیم، حوصله نداریم و بهانه جوییم.
فرض کنید شغلی پردرآمد تعریف من از موفقیت است و نیز فرض میکنیم ما آن شغل پردرآمد را بهدست آوردیم اما لذتی از کارمان نمیبریم، در حقیقت کارمان خوشحالمان نمیکند! غمگین است! ما آن کار را فرسودهوار انجام میدهیم و بیشتر و بیشتر تحتفشار قرار میگیریم تا پول بیشتری بهدست بیاوریم ولی در عوض از سرمایه وجودمان مایه میگذاریم.
واقعیت این است که ما بعد از مدتی انگیزهمان را برای آن پول از دست خواهیم داد و حتی به هدف مالیمان هم آنگونه که باید نمیرسیم ... در نهایت ردی که برای پروژه جاودانگیمان طرح شده بود نیز نافرجام خواهد ماند ! و این غمگینتر است.
مطمئن باشید اگر در هر برهه از زندگیتان تحتتاثیر شرایط بیرونی قرار نگیرید (مثلا به حرف فامیل، فشار همسالان، آرزوی والدین، سخره اجتماع یا حتی چارچوبهای ذهنی خودمان) و سعی کنید انتخابهایی داشته باشید که از آن شادی برایتان تولید شود، بهطور شگرفی قادر به انجام هرکاری خواهید شد. فقط قبل از آن یادآور شوم که اهدافتان را "قابل دسترس، منطقی، مشخص و سودمند" تعیین کنید تا بیراهه نروید و "همین حالا" از آن "لذت" ببرید.»
ارسال دیدگاه