ویروس مهلک شایعه
تهران (پانا) - مدرسهها تعطیل هستند و خیابانهای رشت و لنگرود خلوت. شیوع کرونا در کشور عامل شکلگیری این تناقض نبود، بلکه «میان تعطیلی مدرسهها» و «خیابانهای خلوت رشت و لنگرود» جای یک جمله دیگر خالی است: «شایعه»؛ تعطیلی مدارس در هفته گذشته خانوادههای بسیاری را عازم گیلان و مازندران کرد، شیوع کرونا در گیلان بالا رفت و حالا خیابانهای رشت و گیلان در سکوت فرو رفتهاند و هرازچندگاهی صدای بلند آژیر آمبولانس به گوش میرسد و دیگر هیچ. رساتر از صدای آژیر صدای شایعات است، شایعاتی که اواخر هفته گذشته با انتشار چند دقیقه فیلمی منتسب به حفر گور برای دفن برادران موسیقیدان لنگرودی منتشر شد.
بهگزارش اعتماد، یکی از اقوام این دو برادر میگوید که برخلاف تمام شایعات هراسآوری که در کوچه و خیابانهای لنگرود و رشت دست به دست میشود، مرگ برادر دوم از کرونا نبود و جواب تست کرونا منفی است، علاوهبر آن کندن گورهای دستهجمعی نیز همان سرنوشتی را دارد که دیگر شایعات دارند. اما چرا شایعات در سختترین روزهای گیلان نیز دست از سر مردم برنمیدارند؟ حسن نمکدوست، استاد روزنامهنگاری پیش از این گفته بود که «خبر، شایعه را کم میکند؛ دروغ گفتن بیاعتمادی را؛ اطلاع داشتن احتیاط را بیشتر میکند؛ بیخبری، شایعه را زیاد.» حالا که اعداد رسمی هم حتی خبرهای خوشی از وضعیت بیماران مبتلا به کرونا در شهرهای استان گیلان نمیدهند، حالا که کادر پزشکی در بیمارستانهای این استان نیز از سایه شوم این ویروس در امان نیستند، پرستاران، پزشکان، داروسازان و نزدیکان آنها میگویند که اجازه صحبت ندارند و حتی فعالیت آنها در شبکههای مجازی رصد میشود. در حالیکه روز گذشته نماینده تامالاختیار وزارت بهداشت در استان گیلان از نیاز این استان به پزشک عمومی و پرستار برای مقابله با کرونا خبر داد، این پرسش مطرح میشود که پشت درهای قرنطینه چه داستانی در جریان است و چرا شفافیت و صحبت صادقانه از وضعیت با ترس و ممنوعیت عجین شده است. این گزارش شرح روزهای پر تبوتابی است که به مردم دو شهر رشت و لنگرود گذشته است؛ شرح شیوع شایعات پشت درهای بسته.
وارد نشوید
۶۰ کیلومتری رشت بود که نیروهای هلالاحمر فرمان ایست به اتومبیل آقا محمود دادند، آقا محمود تا شیشه ماشین را پایین داد، پسر جوانی با ماسک در فاصله یکمتری ماشین ایستاد و از او پرسید که چرا عازم رشت است و بهتر است برگردد. آقا محمود انتظار داشت که همراه این سوالها از علایم بیماری هم از او پرسوجو شود اما پسرجوان بعد از اینکه شنید آقا محمود صاحب کارخانهای در رشت است و برای سرکشی به کار از تهران عازم رشت شده، بار دیگر هشدار خود را تکرار کرد و گفت که اوضاع رشت از تهران بدتر است، بیمارستانها پر شدهاند از بیمار و تختهای بیمارستان رازی پر شده است، بیمارهای جدید را یا در راهروهای بیمارستان بستری میکنند یا به تهران و قزوین میفرستند. «اوضاع خوب نیست، لطفا برگردید.»
پسر جوان چندبار دیگر این جمله را تکرار کرد آقا محمود هم میدانست که معاون پرستاری وزارت بهداشت فراخوانی برای حضور داوطلبانه پرستاران داده است، فراخوان دعوت از پزشکان و متخصصان بازنشسته گیلانی برای حضور در بیمارستانها را هم خوانده است و وقتی به اجبار کار پایش را روی پدال گاز فشار داد، زیر لب از خود پرسید که آخرین باری که چنین فراخوانی به گوشش رسیده بود، چقدر دور است. صبح شنبه از تهران به سوی رشت حرکت کرده بود، مسیر کرج تا قزوین خالی از ترافیک نبود اما پیچ جاده که بهسوی رشت چرخید، از تعداد ماشینهایی که سلانهسلانه میراندند، کم شد. آقا محمود که صبح را با خواندن خبر فوت شروع کرده بود، حالا خیابانهای شهر را چنان خالی و سوت و کور دید که صدای آژیر ممتد آمبولانسها بالاتر از صدای بوق و ترافیک به گوشش رسید. «هر ادارهای سر زدیم نصف کارمندها غایب بودند، جز بانکها» آقا محمود به اجبار سری به کارخانه زد، کارخانهای که اگر چرخش نچرخد، باید به هزار و یک ارگان دولتی پاسخگو باشد، میگوید که پنج دستگاه تبسنج برای کارخانه خریدهاند و در ورودی کارخانه، ورودیای برای کنترل نیروها به راه انداختهاند، با این حال تقاضای مرخصی این روزها بیسابقه است، همانطور که بستری کردن بیمارها در راهروهای بیمارستان رازی و دعوت از نیروهای پزشکی بازنشسته یادآور خاطرات روزهای بمباران و دور جنگ است.
شایعه نسازید
«شکایت میکنیم. شکایت میکنیم و خود من هم یک سیلی به+صورت آن مثلا خبرنگاری میزنم که گفت تست کرونا مثبت بود و فیلم جعلی ساخت. نه با ما صحبت کرد و نه اجازه گرفت» از بستگان درجه یک مجید جمشیدی است که هفته گذشته فوت کرد، میگوید جواب تست کرونا پس از مرگ مجید به دستشان رسیده و پاسخ منفی است. میگوید مجید بیماری قلبی داشت و بعد از فوت برادرش، اندوه بود که او را از پای درآورد، نه کرونا. خبر فوت برادران جمشیدی، موسیقیدانان اهل لنگرود، هفته گذشته منتشر شد. خبرها میگفتند که برادر بزرگتر با هفتاد سال سن، مشکلات زمینهای ریوی داشت و بعد از یک روز بستری شدن در بیمارستان فوت کرد، برادر کوچکتر، مجید هم با فاصله پنج روز کرونا گرفت و به سوی برادرش شتافت. آقا علی از پشت تلفن با عصبانیت فریاد میکشد که چطور ممکن است بعد از پنج روز تماس، مجید هم کرونا بگیرد و هم فوت شود، چرا رسانهها منتظر نتایج آزمایش نشدند. به دنبال خبرها و شایعات سیاهی که از لنگرود میآمد، فیلم دلهرهآوری دست بهدست میچرخید، فیلمی که در آن لودری خاک را از اعماق زمین میکند و در انتهای تصویر جسدی آماده دفن بود.
آقاعلی میگوید تا آمدن جواب شکایت اسم من را بنویس آقا علی و بگو که این فیلم نه مربوط به «آمادهسازی قبرستان لنگرود برای دفن فوتیهای کرونا» بود و نه مربوط به دفن مجید: «مجید طاقت مرگ برادرش را نداشت و از غصه مرد.» آقا علی از وحشت اطرافیان میگوید، از اینکه انتشار فیلمی موسوم به کندن گور در لنگرود چه آشوبی را در این شهر کوچک بهوجود آورده است، از اینکه آموزشگاه مجید حدود ۳۰۰ هنرجو داشت و این وحشت بیش از همه حالا گریبان دختران و پسران جوانی را گرفته است که مرز نادرست و مبهم شایعه و واقعیت، حاصلی جز استیصال برای آنها نداشته است. آقا علی پیش از قطع کردن تلفن میگوید: «مجید مرد آرام و بیدردسری بود، چرا مرگ این مرد را سیاسی کردند و آواز و دهلش را تا آن سوی دنیا کشاندند. ما شکایت میکنیم. ما حتما شکایت میکنیم.»
نامم را فاش نکنید
پنجمین پرستار رشتی است که میگوید اجازه صحبت کردن ندارد، میگوید روز شنبه به آنها اخطار داده شده است که نه تنها حق گفتوگو ندارند، بلکه حسابهای کاربری آنها در اینستاگرام هم مرتبا رصد میشود و نباید تصویری منتشر کنند یا از وضعیت بنویسند. او حتی حاضر نیست جنسیتش فاش شود، کوتاه صحبت میکند و میگوید جسته و گریخته از پچپچهای همکارانش میشنود که انبار مرکز بهداشت رشت خالی از ماسک، الکل و ژلهای ضدعفونی است، بستههای ۸۰ هزارتومانی نیز تمام شدهاند و مردم از خانههای بهداشت سرخورده به خانه باز میگردند. تایید میکند که تا آخرین تخت بیمارستان رازی هم مریض خواباندهاند، تایید میکند که آمارها چندان دقیق نیستند، تایید میکند که تعداد نیروهای کادر درمانی، مخصوصا پزشکهای متخصص عفونی کفاف بیماران را نمیدهد و رشت و لنگرود به شدت به حضور پزشکان و پرستاران نیاز دارند، تایید میکند که بیمارستان پورسینا که قبلا پذیرای تصادفات و شکستگیها بود، حالا میزبان بیماران مشکوک به کروناست و احتمال ساخت بیمارستان صحرایی در این شهر هم نه شایعه، بلکه حقیقت است. بیش از این پاسخگو نیست و چراها را بیجواب باقی میگذارد.
مینا سهشنبه هفته پیش بود که با علایم تنگی نفس و سرفههای خشک به پزشک متخصص رجوع کرد. مدتها پیش بود که به زندگی با آسم خفیف عادت کرده بود اما تا قبل از سهشنبه، هیچ وقت چنین سرفههای خشکی را تجربه نکرده بود، تا پیش از این چنین درد سنگینی روی سینهاش تلنبار نشده بود. روز دوشنبه که برای ملاقات پزشک رفته بود، خیابانهای لنگرود پر بودند از پلاکهای تهران و کرج، رستورانها باز بودند و خانوادهها خوشحال و خندان از تعطیلی مدرسهها، غذا میخوردند و میخندیدند. مینا صبح چهارشنبه برای انجام آزمایش رادیولوژی به چند آزمایشگاه خصوصی سر زده بود اما در همان روزهایی که هنوز خیل ماشینهای پلاک تهران به سمت گیلان روانه بود، آزمایشگاهها و درمانگاههای خصوصی لنگرود درهای خود را بسته بودند. مینا به ناچار سراغ بیمارستان امینی رفت، تنها بیمارستان شهر لنگرود که چهارشنبه هفته گذشته مثل امروز شلوغ نبود و هنوز تختهایی خالی در آن وجود داشت.
روز پنجشنبه تریاژ بیماران مشکوک به کرونا در آن بیمارستان بالاخره جدا شده بود، مینا نیز خود را مشکوک به کرونا معرفی کرده بود، گفته بود که جز تب، تمام علایم بیماری و آسم دارد. نداشتن تب به معنای جدی نبودن بیماری بود، از مینا آن روز فقط عکس رادیولوژی از قفسه سینه گرفتند و با همان عکس تشخیص دادند که کرونا ندارد. مینا میگوید تقریبا بیشتر افرادی که به کرونا مشکوک بودند به رادیولوژی معرفی میشدند اما کادر اجرایی بیمارستان در بخش رادیولوژی بدون استفاده از ماسک و دستکش مشغول به کار بودند و پیش از مینا نیز مردی شصت ساله در صف بوده که بعد از گرفتن عکس رادیولوژی، با تمهیدات خاصی به سوی آیسییو منتقل شد. مینا به فیلم کندن قبر در لنگرود اشاره میکند و از شایعه دفن مجید و برادرش در این قبر میگوید، از اینکه خانواده دو برادر جمشیدی پشت درهای اتومبیلی از دور شاهد خاکسپاری عزیزانشان بودند و اجازه خروج از ماشین را نداشتند، از اینکه پس از انتشار این عکس خیابانهای لنگرود خالی شده است و دیگر خبری از تردد ماشینهایی با پلاک تهران و کرج نیست: «لنگرود یه شهر کوچیکه، مگه اینجا باید چه خبر باشه که دیگه بیمارستان جای خالی نداره، چرا به ما نمیگن توی شهرمون چی میگذره؟ ما غریبهایم؟»
گفتوگو با رئیس کل سازمان نظام پرستاری
پرستاران داوطلب عازم قم و گیلان شدند
حالا بعد از استانهای قم و تهران، بالاترین تعداد مبتلایان آلوده به ویروس کرونا را در بیمارستانهای خود دارد. ۸۲ نفر از جمعیت استان تا امروز و بنا بر نتایج تست تشخیص کرونا، مبتلا به کووید ۱۹ و در بیمارستانها بستری هستند که این تعداد بستری و پیشبینی شیب صعودی تعداد مبتلایان در این استان شمالی، اعلام نیاز چندباره وزارت بهداشت به حضور پرستار داوطلب برای مراقبت از بیماران را بهدنبال داشته است. بیپاسخ ماندن این اعلامها در نهایت به اینجا ختم شد که دیروز، معاون پرستاری وزیر بهداشت در فراخوانی از پرستاران خواست برای کمک به همکارانشان که حالا، بهدلیل افزایش تعداد مبتلایان بستری در بیمارستانها، با مشکلات جدی مواجه شدهاند، راهی استان گیلان شوند و قول داد داوطلبان اعزامی در اولویت استخدام قرار خواهند گرفت. محمد میرزابیگی، رییس کل سازمان نظام پرستاری، هم فراخوان و وعده و درخواست وزارت بهداشت را تحلیل کرده، هم از بحران کمبود وسایل حفاظتی برای پرستاران در برخی شهرهای استان خبر داده و هم از پویش خودجوش سازمان میگوید که تعداد پاسخهای مثبت بدون هیچ چشمداشت به این پویش صنفی، بسیار مقبولتر از جوابی بوده که مسوولان وزارت بهداشت گرفتهاند.
دیروز معاون پرستاری وزارت بهداشت برای اعزام پرستار داوطلب به مراکز درمانی استان گیلان که تعداد بالایی از بیماران آلوده به ویروس کرونا دارد فراخوان داد و اعلام کرد داوطلبان اعزام به این استان در اولویت استخدام خواهند بود. اطلاع دارید که پاسخ پرستاران به این فراخوان چه بوده؟
قبل از طرح این فراخوان، سازمان نظام پرستاری پویشی با عنوان «سفیدبالان؛ شیفتگان خدمت» ایجاد کرد و اولویت اعزامهای داوطلبانه هم استان قم، استان گیلان و سایر مراکز درمانی گرفتار بحران بود چون دیروز صبح، دانشگاه علوم پزشکی قم اعلام نیاز کرد. از صبح دیروز که این پویش فعال شد، تا ساعات عصر، تعداد قابل توجهی از پرستاران بدون هیچ چشمداشت و درخواست ما بهازایی، صرفا برای پشتیبانی از همکارانشان و خدمت به بیماران، ثبتنام کردند هر چند تعداد ثبتنامها خیلی زیاد نبود چون کمبود مزمن پرستار، از چند سال قبل مطرح بوده و در این شرایط، پرستار داوطلب اعزام، باید فعلا مشغول به کار نباشد چون در صورت اشتغال، همان مرکز درمانی هم دچار کمبود پرستار خواهد شد و ممکن است روسای مرکز، از ترک کار پرستار جلوگیری کنند. تنها راهکار رفع کمبود پرستار هم استخدام دولتی است که از سه سال قبل متوقف شده است.
البته ظرف دو روز گذشته و قبل از فراخوان معاون پرستاری، نماینده تامالاختیار وزارت بهداشت در استان گیلان، دو بار برای اعزام پرستار داوطلب به استان گیلان اعلام نیاز کرد.
ایراد من به این اعلامها این است که پرستاران و بهخصوص افرادی که برای اعزام داوطلبانه ثبتنام میکنند، بههیچ وجه بهدنبال مزایا نیستند چون آنها افرادی با انگیزههای انسانی و شرافتمندانه هستند که سالهاست در یک مرکز درمانی کار میکنند. مسوولان وزارت بهداشت باید بحث استخدام را از خدمات داوطلبانه جدا کنند. چهکسی حاضر میشود بهخاطر احتمال استخدام یا حق ماموریت، جان خودش را بهخطر بیندازد و در دل ویروس کرونا برود؟ این انگ همان قدر به پرستاران میچسبد که شایعهسازان میگویند مدافعان حرم برای پول عازم سوریه میشوند. اگر از فراخوان مسوولان وزارت بهداشت استقبال نمیشود به این دلیل است که آنها فکر میکنند مشکل امروز، با پول و وعده حل میشود. در حالیکه سوای پرستاران داوطلب آماده اعزام، بد نیست برای جوان بیکار فارغالتحصیل پرستاری، حالا این مجوز استخدام دولتی احیا شده و شرط آغاز خدمتش هم با یک کار داوطلبانه باشد تا معلوم شود که چه اندازه عاشق حرفه پرستاری است. علاوه بر این، قول و وعدهها هم باید در قالب بخشنامه باشد که مبادا بعد از رفع بحران نادیده گرفته شود. غیر از این پرستاران در این شرایط به تجهیزات و امکانات نیاز دارند. چه در قم و چه در گیلان، باید وسایل حفاظتی مثل گان و ماسک به طور کامل برای پرستاران فراهم شود چون آنها مثل بسیجیان دوران دفاع مقدس هستند که به خط مقدم پشت خاکریز اول میروند و اگر سلاح نداشته باشند ممکن است برای خودشان و بیماران مشکل ایجاد شود.
دیروز نماینده تامالاختیار وزارت بهداشت در استان گیلان، درخواست کرد که پرستاران بازنشسته هم برای اعزام داوطلبانه اقدام کنند. به پرستار جوان بیکار، وعده استخدام میدهند اما پرستار بازنشسته به چه امتیازی نیاز دارد؟
وعده استخدام به شرط حضور در یک بحران، ایراد ندارد اما بهطور مشخص اعلام شود که مثلا ۵۰۰ یا هزار پرستار اعزامی استخدام خواهند شد و علاوهبر این، باید نیروهای مشمول استخدام از پرستار بازنشسته تفکیک شوند چون پرستار بازنشسته با انگیزههای معنوی و انسانی، نباید کنار نیروهای در صف استخدام قرار بگیرد اما این امکان هست که برای پرستاران بازنشسته هم امتیازاتی مثل افزایش گروه شغلی یا حقوقی یا حتی اطلاق عنوان «شهید خدمت» در نظر بگیرند ولی در مجموع، مطرح کردن این امتیازات تا وقتی عملیاتی نشده، انگیزهها را از بین میبرد چون در وقوع بحران بعدی با بدقولیهایی که از بعضی مسوولان سراغ داریم، قداست کار داوطلبانه هم از بین خواهد رفت.
در این روزها شنیدیم که در بیمارستانهای محل قرنطینه بیماران تشخیص قطعی کرونا تجهیزات حفاظتی پرستاران بهطور کامل فراهم بوده اما بیمارستانهای دولتی با کمبود این تجهیزات مواجه بودهاند و روسای بعضی بیمارستانهای خصوصی، کادر درمان را از استفاده ماسک و دستکش منع کرده بودند با توجیه اینکه مراجعان از ورود به این بیمارستانها خودداری میکردند.
در بیمارستانهای محل قرنطینه باید امکانات کامل برای تمام بخشها فراهم باشد و حتی در حد اسراف استفاده شود. ممنوعیت استفاده از این وسایل در بیمارستان خصوصی هم کاملا غیرعلمی و از سر بیسوادی است و کادر ورودی بیمارستان نگهبان ورودی و پرستار تریاژ و پرستار بخش باید حتما از این وسایل استفاده کنند چون در این ایام و با این تعداد بیماری که شناسایی شدهاند، فرض بر این است که تعدادی هم ناقل هستند و در جامعه گردش آزادانه دارند و اگر با علایم آنفلوآنزا وارد بیمارستان میشوند تیم درمان باید فرض را بر آلودگی به کرونا بگذارد مگر آنکه خلافش ثابت شود.
شنیده شده که در بیمارستانهای گیلان، پرستاران اعتراضاتی به کمبود وسایل محافظتی داشتهاند.
من این خبر را نه تایید میکنم و نه شنیدهام اما خبر قطعی دارم که در لاهیجان و لنگرود، کمبود وسایل محافظتی بسیار شدید است و خست نگرانکنندهای در توزیع این وسایل برای کادر درمان رخ داده. این وسایل باید هر طور شده برای این افراد تامین شود چون ما با کمبود این وسایل در کشور روبرو نیستیم بلکه توزیع و نظارت و ساماندهی مناسب نداریم که حالا گلهمندی کادر درمان را شاهدیم.
اعزام پرستاران داوطلب به استانهای قم و گیلان چطور خواهد بود ؟
به دانشگاه علوم پزشکی قم و گیلان اعلام میکنیم که چه تعداد پرستار داوطلب با چه مدت زمانی استقرار ثبت نام کردهاند و هیاتمدیره نظام پرستاری در استانهای قم و گیلان برای اعزام داوطلبان با دانشگاههای علوم پزشکی هماهنگ خواهد شد و امروز این امکان هست که تا ۵۰ پرستار اعزام شوند و البته با وجود آنکه کمبود پرستار در هر دو استان، چندان بالا و بحرانی نیست. در صورت ادامه شیوع ویروس، پرستاران باردار و شیرده و میانسال باید از خدمت معاف شوند و جایگزین داشته باشند و بنابراین، تسریع در استخدام دولتی تنها چاره حل این وضعیت در این شرایط بحرانی است.
ارسال دیدگاه