آوای ناکوک کودک همسری در گیلان؛ عروسکهایی در برزخ
تهران (پانا) - کودک همسری با تصاویری از دخترکان سپید پوش عروسک در دست، خبر دنیای مجاز و واقع سرزمینمان شده و امروز آوای ناکوکش هر چند ناواضح از گیلان به گوش می رسد و همین امر ما را برآن داشت تا بر حسب رسالت افق گشایی، این پدیده را از نگاه فرهنگ و زاویه دید متخصصان بررسی کند تا شاید به قدر خرده سنگی کوچک در ساختن مثمر شود.
بهگزارش ایرنا، قصد، چرخاندن اخبار بد و فزونسازی استرس و سرگردانی نیست؛ فضایمجازی بر شدت باران خبر افزوده و گاه فقدان سواد رسانهای قدرت انتخاب را سلب میکند؛ هربار سوژهای ترند (داغ) میشود و موافقان و مخالفان را به جان هم میاندازد و هریک در پاسخ دیگری تیتری گرمتر و کلیپی داغتر ارائه میکند و در این روزها بر سوژه کودکهمسری نیز چنین گذشت و بهنظر میرسد در این میان، فریاد متخصصان و آگاهان گم شد.
میوه ممنوعه تیتر روزنامهای شد و موافقان و مخالفان شوریدند و در این میان کلیپی با عنوان ازدواج دختر ۱۲ ساله با پسر ۱۹ ساله در مخالفت برآمد که دختری ۱۸ ساله از ازدواج شش ساله خود راضی است و همسرش گوسفندان را به چرا میبرد و دختر نیز به تولید کشاورزی میپردازد و از فرزندش مراقبت میکند و خود را بسیار خوشبخت میداند.
مدیرکلی در یکی از استانهای کشور ازدواج دختران ۱۳ ساله را کودک همسری نمیداند و سایتی مجازی، ازدواج زیر ۱۸ سال را در عربستان ممنوع اعلام میکند و دیگری از افزایش چشمگیر کودک همسری در شمالغرب کشور خبر میدهد و آن یکان دیگر از افزایش چند ده برابری درخواست وام ازدواج برای کودک همسری خبر میدهد؛ موجز اینکه کودک همسری به پدیدهای تبدیل شده که خوراک اظهار نظر این سو و آن سوی آب را نیز برآورده است و میزگردها به نقد آن برآمده است.
آنچه واضح مینماید آوای ناکوک این پدیده اجتماعی است که اگر چه تازه نیست اما بر ضرورت فرهنگ میباید تلاش شود تا امور اصلاح گردد؛ معاون امور هویتی ثبت احوال گیلان در نشستی اعلام کرد: از مجموع ازدواجهای صورت گرفته طی ۹ ماه امسال در گیلان، ۲۹۵ ازدواج برای دختران زیر ۱۵ سال و ۲۹۹ ازدواج برای پسران زیر ۱۹ سال ثبت شده است در این راستا بر آن شدیم علاوهبر قربانیان این پدیده، نظر متخصصان را نیز بشنود و برآیند کلامشان را بر مردمان این سرزمین بارز نماید حال متولیان چه میکنند و برای خانوادههای در معرض، چه رخ بر مینمایند با خودشان...
پس از اعلام آمار ازدواجهای زیر ۱۵ سال با جان احمد آقایی معاون اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم دادگستری گیلان تماس گرفت و او افزود: موردی در ارتباط با کودک همسری به دادگستری گیلان ارجاع نشده و حسین نحوینژاد مدیرکل بهزیستی گیلان نیز میگوید: تا آنجاییکه ما باید مداخله کنیم موردی در ارتباط با کودک همسری به ما ارجاع نشده و برای مداخله بهزیستی درخواست کمک نشده است و اگر مواردی شکل گرفته درون خود خانوادهها و با توافقهای خودمانی صورت گرفته است.
او ادامه میدهد: پس از اعلام آمار توسط ثبت احوال گیلان پیشنهادم به استاندار، تشکیل کمیتهای با عنوان بررسی کودک همسری در استان است که این موضوع حتی بصورت مورد به مورد بررسی شود و دلایل آن مورد واکاوی قرار گیرد.
سیداحمد حسینی که یکی از دفاتر پرتردد ازدواج و طلاق گیلان را داراست میگوید: سن قانونی ازدواج برای دختران، ۱۳ سال تمام است و زیر این سن باید با مجوز دادگاه انجام شود که چنین موردی در دفتر ازدواج و طلاق ما هیچگاه صورت نگرفته است؛ از طرفی ازدواج دختران ۱۳ تا ۱۵ سال هم بسیار بسیار اندک رخ داده که از سر اتفاق در ماههای اخیر ثبت ازدواج یک دختر ۱۴ ساله را داشتیم که در چند روز اخیر طلاق آنان جاری شد و پدر دختر ابراز ندامت میکرد.
او در پاسخ به اینکه آیا یکی از دلایل کودک همسری میتواند وام ازدواج باشد؟ گفت: این امر در گیلان بعید است، ازدواج زیر ۱۳ سال به هیچ وجه ثبت نمیشود که بتواند برای آن وام ازدواج دریافت کنند و بالای این سن نیز به تقریب احساسی و عاشقانه است.
سپردن به دستان باد
دل من، دل من، دل من حرف دل بهتر از هر حرفی است و آوایی از مادری ۴۲ ساله است که با نعره باد و خروش دریا در هم میپیچد و فرزند ۲۶ سالهاش مهسا را با نوه ۱۲ سالهاش در آغوش میکشد میگوید: مهسا خودش عاشق شد و من نیز چون سرپرست نداشتم بدلیل وضع مالی خوب دامادم که تعویض روغنی داشت، پذیرفتم.
مهسا با جوشندگی، کلام مادر جوانش را قطع میکند و میگوید: من فقط ۱۲ سال داشتم؛ فقط تا کلاس چهارم درس خوانده بودم بهنظر شما میباید به یک عشق کورکورانه کودک ۱۲ ساله پاسخ داده میشد؟ پس نقش منطق در زندگی چیست؟ مادرم تنها برای اینکه مرا از فشار زندگی خویش رها کند به دستان باد سپرد و اینک با اشک و ناله یک به یک مطبهای پزشکی مرا همراه میشود.
بانگ مرغان دریایی پر شکوه میشود و برای ربایش خرده نانهای فرزند مهسا هجوم میآورند؛ اگرچه زیبایی دریا دوچندان میشود اما اشکهای مهسا از سر ضرورتی مترقی دوانتر میشود و میگوید: همین مرغکان از من خوشبختترند کاش! جای آنها بودم...
او میگوید: هیچ! نمیدانم؛ اما اینقدر میدانم که اگر ازدواج نمیکردم حداقل درسم را میخواندم علایقم را تا حدی پی میگرفتم و شاید با دید روشنتر و تنی سالمتر تشکیل خانواده میدادم و دردهای امروز را نمیکشیدم.
کودک همسران در معرض آسیب جسمی
سودابه کاظمی متخصص زنان، زایمان و فلوشیپ پریناتولوژی (بارداریهای پرخطر) میگوید: یک کودک تا فرآیند رشدش کامل شود نیاز به زمانی بیش از ۱۶ سال دارد و بهلحاظ آمادگی شخصیتی سن ۱۸ سال برای تکامل در نظر گرفته شده است.
او میگوید: کودکی که مادر میشود و جنین را در وجود خود میپرورد دچار آسیبهای جسمی فراوانی میشود چرا که جنین به نیاز مادر توجه نمیکند و همه نیاز خود را از وجود او میگیرد و در نتیجه، علاوهبر اینکه رشد مادر - که در سنین کودکی ازدواج کرده - متوقف میشود صدمات بسیاری را نیز در اندامهای جسمی زنانه و استخوانها متحمل میشود و متاسفانه جنین نیز از آسیب در امان نمیماند.
او با بیان اینکه در پدیده کودک همسری فرصت رشد جسمی از پسر و دختر سلب میشود، ادامه میدهد: فرآیند رشد و آمادگی جنسی برای دختران در رفرنسهای علمی ۱۸ سال قید شده اما تا حدود بهلحاظ جسمی ۱۶ سال هم قابلپذیرش است اما زیر ۱۶ سال پذیرفتنی نیست.
کاظمی با اشاره به این موضوع که کودک همسری بیشتر در جوامع سنتی بروز مییابد، تصریح کرد: متاسفانه یکی از عوامل عمده کودک همسری فقر است و آموزش و فرهنگسازی نقش اصلی را در پیشگیری از این آسیب اجتماعی ایفا میکند که در این راستا تعامل آموزش و پرورش با کادر بهداشت و درمان بسیار مثمر خواهد بود.
افسردگی و زندگی لرزان حاصل کودک همسری
محمد عباسی روانپزشک زندگی کودک همسران را بدلیل تکامل نیافتن جسمی، فکری، هیجانی، ارتباطات اجتماعی و استقلال فردی و هویتی لرزان و در معرض آسیبهای روانی از جمله افسردگی بیان میکند.
او میگوید: کودک همسری موضوعی است که در تاریخ بشر وجود داشته ولی در سالهای اخیر این موضوع کمرنگتر شده اما با توجه به بروز مشکلات اقتصادی، اخیرا شاهد افزایش آمار این آسیب هستیم که در برخی مواقع حساسیت اجتماعی را نیز برانگیخته است.
او ادامه میدهد: انسان برای تکامل میبایست هر دوره از زندگی را بدرستی سپری کند تا مراحل رشدش کامل شده و در سنین ۱۸ سال به بلوغ جسمی و فکری دست یابد؛ برای مثال؛ کودک در دوسال نخست زندگی اگر دسترسی به پدر و مادر را از دست بدهد و احساس ناامنی داشته باشد تا ابد دنیا را جای ناامنی میداند و تبدیل به انسان بسیار شکاکی خواهد شد.
عباسی اظهار کرد: آنچه در کودکی و نوجوانی در ما ساخته میشود در واقع پایه و اساس شخصیت ما را برای همه عمر میسازد؛ یکی از مراحل مهم زندگی دوره نوجوانی است که کودک همسری بیشتر در این دوره اتفاق میافتد؛ البته ازدواجهایی هم بطور محدود در زیر سن ۱۰ سال صورت میگیرد که آنها دیگر بسیار خطرآفرین خواهد بود؛ اما بر اساس قانون، زیر ۱۳ سال برای دختران و ۱۵ سال برای پسران سنینی است که نباید ازدواج صورت بگیرد.
او ادامه داد: به لحاظ علمی زیر ۱۸ سال کودک محسوب میشود و ازدواج خطرناک است؛ مطابق قانون خودمانی که سن حساسی است نیز ازدواج در این سنین بسیار خطرناک است؛ در این سنین هویت نوجوان در حال شکلگیری هست و میخواهد خود را بهعنوان فرد مستقل در جامعه بشناسد؛ وقتی فردی هنوز ثبات لازم را بهلحاظ هیجانی عصبی و روانی بدست نیاورده چطور میتواند نقطه اتکاء فرد دیگری شود و مسئولیتهای حوزه خانواده را بپذیرد؟
این روانپزشک میافزاید: مادر یا پدری که خود کودک است و بهلحاظ هیجانی به ثبات لازم نرسیده و هویت کامل را بدست نیاورده و شخصیتش کامل نشده، طبیعی است که نمیتواند نقطه اتکا باشد و اگر باشد هم این نقطه نقطه اتکاء ضعیفی خواهد بود و در نتیجه زندگی لرزانی پا میگیرد.
او اضافه میکند: از اینرو، بیماریهای مختلف روانی چون افسردگی و اضطراب را بیشتر در بین کودکانی میبینیم که زیرسن قانونی ازدواج میکنند؛ متاسفانه این زندگیها، خطر بیشتری برای شکست دارند و اگر صاحب فرزند شوند همین ناتوانی را به فرزند خود منتقل میکنند چرا که اگر این زندگی از روی جبر به شکست و طلاق هم منجر نشود حاصلش فرزندانی با والدینی بیثبات خواهد بود که نتیجه آن برای جامعه چرخه شخصیتهای بیثباتی خواهد بود که منجر به آسیبهای اجتماعی میشود.
عباسی، کودک همسری را بن مایه انواع بیماریهای روانی و آسیبهای اجتماعی میداند و میگوید: باید بپذیریم انسانها برای اینکه کامل شوند زمان نیاز دارند و تشکیل زندگی مشترک نیز از این امر مستثنی نیست و باید به کودکان اجازه بلوغ جسمی، فکری، هیجانی، ارتباطات اجتماعی، استقلال فردی و هویتی داده شود که بطور متوسط این بلوغ در سن ۱۸ سالگی در نظر گرفته شده است.
او با تاکید بر این موضوع که کودک همسری بیشتر ناشی از فقر فرهنگی و اقتصادی است، ادامه میدهد: باید بپذیریم جامعه متحول شده و همه آداب و سنن و فرهنگهای سنتی ما دستخوش تغییر شده است و مسئولان، سازمانهای حمایتی و رسانهها در این مورد باید فرهنگسازی کنند و مشکلات و عواقب کودک همسری و ازدواج پیش از موعد را برای خانوادهها بیان کنند و تاثیر و آسیبهای آن مدام در جامعه بازگو شود تا همان اندک خانوادههایی که به این کار اقدام میکنند با توجه به آگاهی از عواقب آن خود مانع بروز این پدیده ناخوش اجتماعی شوند.
سیاستگذاری حلقه گمشده
مونا اسالمنژاد، دکترای جامعهشناسی و عضو هیات علمی دانشگاه گیلان که در زمینه کودک همسری تحقیقات علمی داشته گفت: برخی جنبههای فرهنگ به سرعت تغییر میکنند و برخی از جنبهها نمیتوانند با این وجوه سازگار شوند؛ کودک همسری را میتوان از همین دسته مورد بررسی قرار داد.
او اظهار کرد: کودک همسری مانند سایر مقولات فرهنگی از ویژگی نسبیت فرهنگی برخوردار است و در هر جامعه به فراخور زمینه تاریخی و فرهنگی موجود شاهد تفاوت در تعریف این پدیده هستیم؛ در برخی از جوامع ازدواج در سنین تک رقمی همچنان و باوجود اجبار قانونی وجود دارد.
او ادامه میدهد: کنوانسیون جهانی حقوق کودک سن ۱۸ سال را بهعنوان مرز کودکی اعلام کرده و برای فعالیتهای بزرگسالانه نظیر رانندگی، نوشیدن مشروبات الکلی، رأی دادن در انتخابات و نظایر آن مناسب دانسته است.
او گفت: در کشور ما نیز بلوغ عقلی برای برخی فعالیتها بهعنوان شرط لازم قلمداد شده است و حداقل ۱۸ سال در این موارد بهعنوان مبنا در نظر گرفته میشود؛ با این حال، برای ازدواج که تصمیمی خطیر و مادامالعمر است، سنین ۱۵ سال برای مردان و ۱۳ سال برای زنان در قانون مدنی ذکر شده و البته که راه ازدواج در زیر این سنین نیز بسته نشده است.
اسالمنژاد میگوید: در سال ۱۳۹۷ طرح اصلاحیهای برای اصلاح ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی مطرح شد که بر اساس کارهای تحقیقی انجام شده به عوارضی همچون آسیب جسمانی، تلفات جانی، اختلالات روحی-روانی، محرومیت از تحصیل، مشکلات تربیت فرزند و افزایش طلاق بهعنوان پیامدهای منفی کودک همسری پرداخته شد اما در نهایت بهدلیل عدمضرورت و سازگار نبودن با شرع اسلام رد شد.
بهگفته این جامعهشناس، نکتهای که بهنظر میرسد، این است که شاید در دورهای از تاریخ این پدیده دارای کارکرد بوده است ولی در عصر حاضر، اقدام به پیش رسی ازدواج به دلایل عدیدهای نظیر خشونتهای خانگی، ترک تحصیل، فاصله سنی زیاد بین زوجین و نارضایتی جنسی از سوی قاطبه کشورهای جهان کنار گذاشته شده است و در این مورد نیز باید با استفاده از تجربیات سازنده سایر جوامع، در راه بالا بردن کیفیت زندگی و شاخصه توسعهای در زمینه آموزش و بهداشت تلاش شود.
اسالمنژاد ادامه میدهد: در مطالعه ای که چندی پیش در مدارس شهر رشت انجام دادیم با دخترانی مواجه گردیدیم که در کلاس هفتم ازدواج کرده بودند و مصاحبه با والدین این کودکان نشان میداد که ازدواج برای این افراد نه یک انتخاب یا گزینه در دسترس، بلکه یک اضطرار و راه فرار برای رهایی از تنگناهای پیشرو بود.
او میگوید: والدین این کودکان دلیل اصلی موافقت خود با این پدیده را فقر مالی و ناتوانی در برآوردن نیازهای کودک میدانستند و در یکی از موارد، مادر کودک داشتن اتومبیل و سهولت در رفت و آمد مدرسه را بهعنوان دلیل موافقت خود با خواستگار اعلام میکرد؛ شما تصور کنید حضور دانشآموز کلاس هفتم متأهل در کنار کودکانی که شاید به بلوغ جنسی نرسیده باشند و قرار گرفتن در معرض تجربیات و صحبتهای او چه تأثیراتی میتواند بر روی دیگران داشته باشد.
او ادامه میدهد: متاسفانه بعضی از خانوادهها با خودداری از ثبت ازدواج در شناسنامه، این امر را از مسئولان ذیربط پنهان میدارند که بهطور مسلم راهحل ساده در مواجهه با این پدیده، محروم کردن کودک از تحصیلات معمول و هدایت او به سمت مدارس بزرگسالان است که خود منجر به کاسته شدن از انگیزه پیشرفت تحصیلی او و موجب ایجاد مشکلات دیگری میشود.
اسالمنژاد میگوید: پیشنهاد من بهعنوان یک جامعهشناس، شناسایی دقیق و علمی عوامل کودک همسری در کشور با در نظر گرفتن بسترهای متفاوت فرهنگی است؛ مطمئناً آنچه که در گیلان میگذرد، تفاوت معناداری با سایر خرده فرهنگهای موجود در کشور دارد و معتقدم این شناخت دقیق، اولین گام در فرآیند فرهنگسازی در این زمینه است.
او ادامه میدهد: در گیلان که مطالعاتی بهطور مقدماتی داشتم، بحث؛ کمتر فرهنگی و مذهبی و بیشتر اقتصادی بوده است؛ خانوادههایی که کودک خود را تشویق یا حتی مجبور به ازدواج میکردند این کار را بهعنوان راهی برای کاستن از هزینهها انجام داده و نظر مساعدی از نظر تأثیرات این امر نداشتند بلکه در نهایت توجیهاتی برای اقدامات خود بیان میداشتند.
این عضو هیات علمی دانشگاه و جامعهشناس تاکید کرد: بهطور کلی معتقدم کودک همسری در ایران به تبعیت از روند جهانی، رو به کاهش خواهد گذاشت ولی نباید از لزوم و کارکرد سیاستگذاری در این حوزه نیز غافل شد.
کودک همسری که با تصاویری از دخترکان سپید پوش عروسک در دست، ورد دنیای خبر مجاز و واقع سرزمینمان شده امروز آوای ناکوکش هر چند ناواضح، اما به گیلان هم میرسد، سخنان آگاهان را شنیدیم و دانستیم نفس بهوجود آمدن قوانین حقوقی و اجتماعی برای کاهش مشکلات جامعه است و نباید نگاه خشک و قالبی به آن کرد باید قوانین هر جامعه متناسب با روابط اجتماعی و اقتصادی آن جامعه شکل بگیرد؛ هر چند به یقین رسیدیم که در گیلان آوای ناخوش کودک همسری بسیار نیست اما همان اندک نیز زیاد است، چرا که ناخوشی هر انسان جان میکاهد؛ چرا که ما با تمام بشر درهم آمیختهایم و باید به پاس انسان بودن در حد توان کاری کرد، شاید بهقدر خرده سنگی کوچک در ساختن مثمر شود...
ارسال دیدگاه