کمال دهقانی فیروزآبادی
انتقامی سخت اما حسابشده
عملیات «شهید قاسم سلیمانی»که از بامداد روز گذشته با رمز «یا زهرا» به وقوع پیوست و در پی آن، چند نقطه استراتژیک ازجمله پایگاههای نظامی ایالات متحده در خاک عراق، مورد هدف حملات موشکی سپاه پاسداران قرار گرفت، نیازمند بررسی دقیق و همهجانبه و تحلیلی جامع بر پایه تمرکز بر ابعاد گوناگون موضوع اعم از سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی و نظامی است.
نخستین نکتهای که در این بحث باید مدنظر قرار گیرد، نفس حضور نیروهای امریکایی در کشور عراق و دیگر کشورهای منطقه است که باید توجه داشته باشیم، این حضور غیراصولی، یکشبه اتفاق نیفتاده است. حضور نیروهای امریکایی در عراق، سوریه، بحرین، عربستان و برخی دیگر از کشورهای منطقه، درحالی که همواره وانمود شده با هدف تامین امنیت منطقه انجام شده اما واقعیت این است که هدفی جز تامین امنیت اسراییل نداشته و مشخصا خلاف عرف بینالمللی بوده است. موضوعی که اگر چه در این سالها همواره با شک و تردید به آن نگریسته شد اما شاید یکی از برکات شهادت سردار سلیمانی، ازقضا همین افشای انگیزه واقعی امریکاییها از حضور در منطقه باشد. چنانکه آنها در آخرین اقدام خود، علنا دست به جنایت تروریستی زده و یک مقام نظامی ارشد ایرانی را در خاک عراق به شهادت رساندند و پس از آن، دیگر تردیدی وجود نداشت که هدف امریکا از حضور در عراق، تامین امنیت این کشور نبوده و نخواهد بود. فراموش نکنیم که سردار سلیمانی سالها در خط مقدم مبارزه با تروریسم داعش در خاک عراق، همگام و همراه با نیروهای مسلح عراقی، تلاش کرده بود و دولت عراق برای ایشان احترامی ویژه قائل بود و بهنحوی امنیت خاک عراق و زمینگیر کردن داعش را مدیون رشادتهای سردار سلیمانی میدانست. همزمان بررسی اقدام بزدلانه کاخ سفید و مقابل به مثل نظامی ایران، بهلحاظ ابعاد دیپلماتیک و ...
حقوق بینالملل نیز حائز اهمیت است. چنانکه ترور شهید سلیمانی در خاک عراق و با دستور مستقیم رییسجمهوری امریکا، مصداق بارز و آشکار تروریسم دولتی و نقض قوانین متعدد بینالمللی بود و برعکس، پاسخ ایران، پاسخی معقول و مبتنی بر تمام اصول و اقتضائات حقوق و روابط بینالملل و قوانین جهانی. آن هم در شرایطی که اقدام تروریستی دولت امریکا، مغایر تمامی اصول و قوانین بینالمللی بود و این کاملا طبیعی بود که جمهوری اسلامی به این اقدام، واکنش نشان دهد. در این میان اما دونالد ترامپ سعی کرد با لفاظی بیاساس و تهدیدهای توخالی در عزم ایران برای مقابله به مثل تردید ایجاد کند. چنانکه شاهد بودیم از هدف قرار دادن ۵۲ نقطه از خاک ایران، ازجمله اماکن فرهنگی سخن گفت. در واقع تصورشان این بود که ایران در پی این لفاظیها و تهدیدهای بیپایه، کوتاه خواهد آمد اما واقعیت امر آن بود که رییسجمهوری امریکا بار دیگر مرتکب خطای محاسباتی شده و ملت و دولت ایران را نشناخته است. به بیان دیگر همین حضور پرشور مردم در مراسم تشییع پیکر شهید سلیمانی بود که بهروشنی نشان داد ترامپ و کاخ سفید تا چه میزان مرتکب اشتباه و فهم غلط از ملت و دولت ایران هستند. به جز این موارد اما اهمیت دارد که این اقدام را به لحاظ ابعاد نظامی و امنیتی نیز مورد توجه قرار دهیم. در این راستا باید اولا بر عملکرد چشمگیر نیروهای نظامی کشور انگشت تاکید بگذاریم. فراموش نکنیم قدرت ما، قدرتی بومی است و موشکهایی که شلیک شد تماما ساخت ایران بودهاند. از طرفی باید دقت داشته باشیم که پایگاهی که هدف قرار گرفت، همان پایگاهی بود که عملیات ترور سردار سلیمانی را عملیاتی کرد و از این منظر نیز باید پاسخ نظامی دیروز ایران را عملیاتی کاملاً حساب شده و دقیق ارزیابی کنیم. چرا که پیامی مهم به امریکا صادر کرد و آنها فهمیدند جمهوری اسلامی از هر نقطهای که ضربه بخورد، به همان نقطه حمله خواهد کرد. همچنان که امروز دولتهای منطقه دریافتهاند که پاسخ ایران کوبنده خواهد بود. نکته دیگر این است که به لحاظ نظامی با توجه به اینکه پایگاههای امریکایی در کشوری به جز خاک ایالات متحده قرار دارند، جمهوری اسلامی ناچار بود مطابق عرف دیپلماتیک، پیش از اقدام نظامی علیه مواضعی که به هر حال در خاک کشور عراق بود، به دولتمردان عراقی اطلاع دهد و به این واسطه از اصل غافلگیری چشمپوشی کند. به بیان دیگر در حالی که جمهوری اسلامی بنابر ماده ۵۱ منشور سازمان ملل متحد، دست به دفاع مشروع زد و عملیاتی منطبق با اصول و حقوق روابط بینالملل را ترتیب داد اما ناچار بود که از اصل غافلگیری چشمپوشی کند که البته همین مساله نیز این پیام را صادر کرد که اگر ایران بخواهد از اصل غافلگیری نیز استفاده کند، چه ضرباتی به دشمنان وارد خواهد شد. اکنون پس از این ماجرا فضایی جدید بر منطقه حاکم شده است. فضایی که به نحوی ناشی از حماقت امریکا، استراتژی ناپخته ایالات متحده و البته راهبرد دقیق و شفاف و فکر شده جمهوری اسلامی است. مبارزه با تروریسم مبنای عمل جمهوری اسلامی است و هرکس قهرمانان این کشور را هدف قرار دهد، در امان نخواهد بود. از طرفی حضور امریکا در منطقه از این پس، هیچ توجیهی نخواهد داشت و شمارش معکوسی برای عقبنشینی امریکا از میدان مقاومت و کل منطقه آغاز شده است و قاعدتا تحلیلهایی که در آینده مطرح خواهد شد، عمدتا حول همین مساله خواهد بود که رفتار و اقدامات امریکا فاقد هرگونه مبنای عقلایی است و حضورش در منطقه بیثباتکننده. درنتیجه این مسائل است که باید منتظر باشیم که برنامه و راهبرد آینده کشورهای منطقه نیز دستخوش تحولاتی شده و این کشورها نیز در رویکردهای خود که بعضاً مبتنی بر وابستگی نظامی به امریکا بود، دست به تجدیدنظر بزنند. بنابراین این اقدام همزمان انگیزهای خواهد بود برای گسترش همکاریهای منطقهای. چرا که ملتهای منطقه امروز دریافتهاند که امریکایی که قهرمان مبارزه با داعش و تروریسم همچون سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس را ترور میکند، نمیتواند حافظ امنیت منطقه باشد.
ارسال دیدگاه