پشتی شکست و خیمه تو بی عمود شد
یکی از همرزمان حاج قاسم در دوران دفاع مقدس معروف به "پیک سلمان" در دلنوشته ای آورده است:
سلام؛ منم سیداحمد. پیک سلمان؛ یادت می آید؟ کنار کانال پرورش ماهی در اواخر دیماه ۶۵، عملیات کربلای ۵، جایی برای در امان ماندن از آتش خصم نبود، نشسته بودی و داشتی بر زانوی خود وصیت نامه مینوشتی. آخرین توصیه ها؛ مرگ را به بازی که نه، به سخره گرفته بودی.
پرسیدی چیزی میخوری؟ گفتم نه باید به جاده آنتنی بروم؛ خندیدی، گفتی اگر میتوانی برو؛ به رسم رایج در آغوشم کشیدی و پیشانی همدیگر را بوسیدیم؛ نشستی و نبرد نیمه تمام را تمام کردی.
سالها گذشت و تو درحال بازی دادن مرگ بودی. اما ما نه؛ آلوده به دنیا و درحال مماشات و التماس به مرگ؛ تلاش میکردیم و چه بی ثمر- هنوزهم- جدال میکنیم که چند روزی دیرتر به سراغ ما بیاید و اگر راهی دارد اصلا نیاید.
تو اما ماندی؛ در میانه آتش ماندی؛ مو سپید کردی و رخساره ای برافروختی؛ توماندی. مرگ را در حسرت دیدن ترس در چشمانت و دنیا را در افسوس چشاندن طعم خود به دهانت واگذاشتی و درمیانه نبرد ماندی.
گذر ایام ما رو بدجور عوض کرد اما تو بسان نسیم بهار، هرچه گذشت روح نواز تر شدی؛ آخر تو این همه دلبری را از کجای آتش و دود آورده بودی ؟
آنجا که کسی یادش به دخترانی نبود که نمی دانستند چرا باید در غم و درد بی پدری بشنوند که برخی برای پول به سوریه رفته اند؟
تو بر سر آنها دست نوازش کشیدی و از جانب ما عذرخواهی کردی؛ تو در تمام این سالها که ما برای نان و مقام به جان خود و باور مردم افتادیم، سایه کابوسی بدتر از مرگ را از سرمان دورکردی.
در همه سالهایی که برخی جنگ را تنها درشت مینوشتند، تو درست عمل کردی.
ما سرشار از نخوت و تفرعن شدیم و تو سبکبال دستانت را گشودی تا شیعه علی در آغوشت احساس آرامش کند.
تو خیلی کارها کردی کوچکترین سرباز علی؛ اما، اما چطور بگویم، انگار یادت رفت که یتیم همیشه یتیم خواهد ماند، اگر تو نباشی، یتیمی زخم و درد است؛ اصلا فراق دردی مزمن و جانکاه در قلب یتیم و عاشق و آدم داغدار است که به آرزوی دیداری نسیه، نقدا تقلا میکند از پا نیافتد.
از تو بعید بود سربازان و دوستانت- ولو که از تو دورافتاده باشند - را خجل کنی و آشکارا خفت دهی؛ ما خجلیم؛ شرمساریم؛ سیه روی و نادمیم.
کاش آن لباس را از تن در نیاورده بودیم و در کنارت مانده بودیم؛ عطر لباس خاکی تو کجا و بوی فریب و آلوده به هزار رنگ دنیای سیاستمداران کجا.
حاج قاسم برای تو مردن مانند ما کم نه، جفا و ستم بود و حاشا که خدا درحق بندگانش ستم روا دارد.
حاج قاسم منم، پیک سلمان، پیام آورده ام، نادمم، مرا با خودت ببر.
*سلمان کد یکی از فرماندهان در زمان جنگ بود.
*حاج قاسم در نامه به رهبری، خود را کوچکترین سرباز ایشان خوانده بود.
ارسال دیدگاه