محمد زاهدی مقدم*
بصیرتافزایی؛ راهبرد میثم تمار در دفاع از دستگاه امامت
از جمله شاگردان انقلابی مکتب امام علی(علیه السلام) چهره ممتاز و بیبدیل تاریخ اسلام جناب میثم تمار است. وی به سبب دارا بودن برخی ویژگیهای ممتاز انسانی، خود را محبوب اهلبیت(علیهمالسلام) قرار داد. روشنگری، بصیرت افزایی و ولایتمداری از مهمترین شاخصههای وی بوده است.

میثم تمّار اَسَدی کوفی، شخصیت بیبدیلی است در تاریخ اسلام، که ویژگی های ممتاز اخلاقی و انسانی از او الگویی شایسته ساخته است. مشهور، وی را اهل «نهروان» منطقهاى میان عراق و ایران دانستهاند. برخی نیز از او به عنوان یک ایرانى و اهل فارس یاد کردهاند. میثم در ابتدا غلام زنى از طایفه «بنى اسد» بود که به وسیله حضرت على (علیه السلام) از آن زن خریداری و در راه خدا آزاد شد.[۱] لقب تمار را هم از آن جهت به او مىگفتند، که در کوفه خرمافروش بود. میثم تمار، علاوه بر آن که خود، مسلمانى فداکار و پاک و شیعهاى وفادار و خالص بود، خاندانش نیز از رجال و بزرگانشیعه بودند.
از جمله ویژگی های بارز جناب میثم تمار پیشتازی در دوستی و وفاداری به خاندان عصمت و طهارت بهخصوص امام علی (علیه السلام) بوده است. محققان وی را از اصحاب سه امام نخست شیعیان، علی، حسن و حسین (علیهمالسلام)، شمردهاند؛[۱] هرچند شهرت او بیشتر به سبب شاگردی حضرت علی(علیه السلام) بوده است.[۲] این دوستی، صداقت و وفاداری جناب میثم به اهلبیت (علیهمالسلام) چنان بوده که امیرمؤمنان (علیهالسلام) روزی او را صدا زد و فرمود: «اى میثم! چه خواهى کرد آن گاه که دَعىّ بنى امیّه، فرزند دَعىّ آنها، عبید اللَّه بن زیاد، از تو بخواهد که از من بیزارى بجویى؟» میثم گفت: اى امیرمؤمنان! به خدا سوگند که از تو بیزارى نخواهم جست. امام علی(ع) فرمود: در این صورت، به خدا سوگند که تو را مى کشد و به دار مى آویزد!» او گفت: شکیبایى مىکنم؛ چراکه این، در راه خدا ناچیز است. امام علی(ع)فرمود: «در این صورت، تو با من، در درجه من، خواهى بود.»[۳] روایات زیادی وجود دارد که نشان میدهد میثم آینه تمام نمای وفاداری، استقامت و پایداری، تقوا، ولایت مداری و ... بوده است.[۴]
روشنگری و بصیرت افزایی شاخصه مهم میثم
میثم تمار در مسیر دفاع از ولایت و امامت نه تنها هیچ گونه ترس و واهمهای را به خود راه نمیداد، بلکه با بوسه زدن به دار اعدام خود به استقبال شهادت شتافت. روشنگری و بصیرتافزایی از مهمترین شاخصههای حیات سیاسی میثم تمار است. وی توانست در آن فضای خفقان اجتماعی و سیاسی که ابراز دوستی و محبت نسبت به خاندان عصمت و طهارت (علیهم السلام) جرمی بس نابخشودنی به شمار میآمد و کمتر کسی به خود این جرأت را میداد که از حریم قدس ولایت دفاع کند، با شهامت تمام و با استفاده از راهبرد روشنگری و بصیرت افزایی از دستگاه امامت دفاع کرد. شواهد تاریخی نشان میدهد مهمترین دغدغه میثم تمار در تمام عمر مبارکشان، نشر و گسترش اندیشه و جایگاه امامت در جامعه اسلامی بوده، چنانکه همواره در هر مناسبتی که پیش میآمد در مجالس اهل کوفه به نشر و بیان حقایق امامت و ولایت میپرداخت تا کوشش دشمنان امامت در پنهان ساختن فضایل ولایت ناکام بماند.[۵] این روشنگری و بصیرت افزایی به گونهای بود که در مراجعه ای که میثم به حضرت علی علیه السلام برای رسیدن به پاسخ سؤالی درباره جایگاه امامت داشته، آن حضرت پس از پاسخ به سؤال وی، از میثم تمار خواست تا نسبت به
جایگاه امامت، روشنگری کرده و فضایل اهل بیت علیهمالسلام را برای مردم نقل کند.[۶] او نیز پیام امام را فصل الخطاب خود قرار داده و بدون هیچ ترسی از دستگاه سالوسی دشمن به بصیرت افزایی و روشنگری نسبت به جایگاه امامت پرداخت و با افتخار در این راه به فیض شهادت نایل شد.
روشنگری وی به گونه ای بود که در بیان حقایق نسبت به دستگاه امامت و ولایت حتی حاضر به تقیه نیز نبود و جانانه از این اندیشه و مبانی آن دفاع می کرد؛ چنان که در روایتی از امام صادق علیه السلام به تقیه میثم اشاره و از راز آن پرده برداری کرده است. امام صادق علیهالسلام می فرماید: «چه مانع بود میثم (رحمه اللَّه) را از تقیه، بهخدا او میدانست که این آیه درباره عمار و اصحابش نازل گشته: جز کسى که مجبور شود و دلش بهایمان محکم باشد.»[۷] راز این تقیه چنانکه علامه مجلسی در ذیل این حدیث فرموده به ماجرای دعوت عبیداللَّه بن زیاد از میثم بر میگردد که از میثم خواست تا از على علیهالسّلام بیزارى جوید، اما میثم تقیه نکرد و بیزارى نجست و در نهایت منجر به شهادت او شد؛ چون خود امیرالمؤمنین علیه السّلام میثم را مخیر فرموده بود که در برابر ابن زیاد تقیه کند یا جانبازى و شهادت را اختیار کند. در روایتی از امام صادق علیه السّلام نیز آمده که: «میثم مانعى از تقیه نداشت، ولى خودش وظیفه مشکلتر را اختیار کرد و جانبازى نمود.»[۸]
گزارشهای روایی و تاریخی دیگری وجود دارد که نشان میدهد میثم علاوه بر دفاع از حریم ولایت و امامت نسبت به رسوایی دشمن و نشان دادن چهره پلید دشمن نیز اقداماتی انجام داده است، چنانکه در روایتی طولانی میثم از جایگاه امام حسین و شهادت او سخن به میان آورده و در فرازی از این روایت از چهره دشمن نیز پرده برداشته است. در فرازی از این روایت او میگوید: «به خدا قسم این امّت پسر پیامبرشان را در دهم ماه محرم خواهند کشت و دشمنان خدا این روز را روز برکت قرار مىدهند... امیرالمؤمنین به من خبر داد که تمام اشیاء حتى وحوش در بیابانها و ماهىها در دریا و پرندگان در آسمان براى امام حسین علیهالسّلام گریه میکنند.»[۹]
در نهایت میثم در همین راه ولایت مداری و روشنگری و بصیرت افزایی در حالی که فضایل اهل بیت را برای مردمی که برای تماشای اعدام وی آمده بودند، بیان می کرد و از حقیقت دشمن پرده برمی داشت، به دار آویخته و به دست شقی ترین انسان های زمان به شهادت رسیدند.[۱۰]
پینوشت
۱. ثقفی، الغارات، ترجمه آیتی، ص ۲۴۹؛ شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۱، ص ۲۱۰.
۲. نفس المهموم، ترجمه شعرانی، ص۵۹.
۳. رجالالطوسی، ص ۸۱.
۴. خصائص الائمه (ع)، ص ۵۴.
۵. رجال الکشّی: ج ۱ ص ۲۹۵ ح ۱۳۹.
۶. محدثی، آشنایی با اسوه ها، میثم تمار، ص ۲۲.
۷. اصول کافی، ترجمه مصطفوی، ج ۳، ص ۴۳۵.
۸. بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۳۸۳.
۹. علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۲۸.
۱۰. اعلام الوری، ص ۱۷۳ - ۱۷۴.
کارشناس و پژوهشگر دینی
ارسال دیدگاه