توافق خزر بدون روتوش
گزارشی برای یک سوال؛ واقعا دریای خزر را فروختهایم؟
تهران (پانا) - «دریای خزر را فروختند»، «دریای خزر را به روسیه دادند»، «سهم ایران از دریای خزر 11 درصد شد»، «سهم 50 درصدی ایران از دریای خزر را فروختند»، «ترکمنچای جدید»، «روحانی دریای مازندران را فروخت»، «خزرچای» و... اینها تنها بخشی از هشتگها و مطالبی است که در چند روز بعد از اعلام توافق کشورهای حاشیه دریای خزر در شبکههای اجتماعی دست به دست شد.
وزارت امور خارجه روسیه در اقدامی عجیب متن کنوانسیون رژیم حقوقی جدید دریای خزر را برای چندساعت در پایگاه اطلاعرسانی خود منتشر و سپس پاک کرد، همین اقدام کافی بود تا بهانه به دست عدهای برای مخالفت بدهد: مخالفت با کنوانسیونی نادیده و توافقی امضا نشده!
حسن روحانی، رئیسجمهوری کشورمان، در میان این آتشهای زیر خاکستر یکشنبه (۲۱ مرداد ماه) در حالی راهی قزاقستان شد که رسانههای خارجی و عمدتا روسزبان خبر از امضا قریبالوقوع توافق خزر میدادند.
موجها با اقدامات توئیتری محمود صادقی، نماینده اصلاحطلب تهران در مجلس شورای اسلامی، رنگ و بوی جدیتری به خود گرفت، صادقی کنوانسیونی را که نخوانده بود با ترکمنچای، مقایسه کرد و نوشت: «رئیسجمهوری در حالی عازم آکتائو شده که مفاد توافقها درباره رژیم حقوقی دریای خزر در هالهای از ابهام است، آیا راست است که سهم ۵۰ درصدی ایران به ۱۱ درصد سقوط کرده؟!
آیا ترکمنچای دیگری در راه است؟ مردم بدانید! نمایندگان مجلس اصلا در جریان توافقات پشت پرده نیستند.»
اینکه درست در چه مقطعی از تاریخ سهم ایران از دریای خزر ۵۰ درصد بوده و اینکه چگونه یک نماینده حقوقدان مجلس در برابر یک سند حقوقی بدون مطالعه چنین موضع میگیرد، پرسشهایی است که صادقی خود باید پاسخگوی آن باشد ولی نکته قابل تامل در بین اظهارات صادقی اطلاع نداشتن مجلس شورای اسلامی از جزئیات توافق و محتوای مذاکرات ایران و چهار کشور روسیه، قزاقستان، ازبکستان و آذربایجان است.
صادقی در گفتوگویی که همان روز با خبرنگار پارلمانی پانا انجام داد، گفت که متن این کنوانسیون را نخوانده و صرفا بر روی گفتههای منتشر شده در شبکههای اجتماعی بر لزوم شفافسازی این مسئله تاکید کرده است.
همین تاکید صادقی و بیان مسئله سهم ۱۱ درصدی خود موج دیگری علیه کنوانسیون خزر به راه انداخت که از اساس در آن هیچ خبری از سهمبندی مطرح نبوده است.
توافق امضا شد ولی در ایران مورد انتقادهای زیادی قرار گرفت. وزرات امور خارجه برای روشنسازی موضوع متن فارسی کنوانسیون را منتشر کرد ولی چندان مورد توجه قرار نگرفت چرا که فضای ذهنی جامعه با اتکا به بدبینی به روسیه در قضیه دریاری خزر، انگاره فروخته شدن سهم ایران را پذیرفته بود.
وزارت امور خارجه سعی کرد با انتشار متنی از پیش آمادهشده تحت عنوان پاسخ به پرسشها درباره رژیم حقوقی خزر ابهامات را رفع کند ولی همانند نوش داروی پس از مرگ سهراب، این پاسخها نیز زمانی ارائه شد که فضای عمومی شبکههای اجتماعی شکل گرفتهو انگشت اتهام به سوی ظریف و تیم مذاکرهکننده خزری نشانه رفته بود.
اطلاعات لازم خیلی دیرتر از آنچه باید به خبرنگاران و تحلیلگران رسید و افسار به دست طیفی افتاد که بیغرض بودن اقدامات و گفتههایشان خود محل سوال است. در سادهترین حالت باید مطالبات ایران از کنوانسیون خزر تشریح و فضای عمومی جامعه برای حصول این توافق آماده میشد ولی چنین نشد، چنین نشد تا بار دیگر ثابت شود در ایران، هر وقت ماهی را از آب بگیری تازه نیست.
سلبریتیهای بحران
روز حصول توافق و درست در لحظاتی که محمود صادقی به خواندن متن توافق خزر روی آورده بود، سلبریتیها که جو ایجادشده در شبکه اجتماعی توئیتر را همهگیر میدانستند وارد گود شدند تا از غافله عقب نمانند.
بسیاری بیتوجه به جایگاه خود و اعتماد مخاطبان محض خاطر «لایک» و شاید محبوبیت، هرچه خواستند گفتند و نوشتند و بر توافقی تاختند که آن را حتی یک بار هم نخوانده بودند. اثبات این ادعا نیز کارسختی نیست. بهرام رادان، بازیگر پرطرفدار سینمای کشورمان در همین باره بعد از روزها غیبت در توئیتر خود مینویسد: «خزرپَر؟!»
همین هفت کاراکتر مصرفی جناب بازیگر و سایر همکارانش زمانی که در کنار نوشتهها و تراوشات ذهنی گروهی که از پایه و اساس با جمهوری اسلامی و دولت روحانی مخالف هستند، قرار گرفت، شد مهر تاییدی بر صحت موضوع. در نتیجه همه این اقدامات قشر خاکستری کاربران توئیتر نیز وارد عمل شدند تا طیف مخاطبان هشتگهای مخالف با کنوانسیون خزر گستردهتر و سرعت محبوب شدن آن نیز، دوچندان شود.
هرچند در این زمینه برخی اظهارات اخیر مانند موضوع عجیب فروش نفت به روسها در برابر کالا و غذا را که با واکنش شدید مردم حتی در کوچه و بازار مواجه شد، نیز نباید نادیده گرفت.
قابل انکار نیست که توافق خزر هرچقدر خوب و پرمنفعت که باشد در وضعی که دید عمومی نسبت به روسیه خوب نبود، امضا شد و یکی از دلایل هجمه ایجادشده ضد این کنوانسیون در جامعه همین مسئله است.
خزر را فروختیم؟
یکی از سادهترین سوالات و ابهامات ایجادشده در شبکههای اجتماعی این بود که «خزر را فروختیم؟» یا هنوز «کمی سهم داریم؟». پاسخ به این سوال بیشک در متن همان کنوانسیونی است که هم محمود صادقی خواست آن را نبیند و هم برخی سلبریتیها و البته مخاطبان و کاربران شبکههای اجتماعی هم که با نخواندن غریبه نیستند!
متن کنوانسیون امضاشده بین ایران و کشورهای روسیه، قزاقستان، ازبکستان و آذربایجان در ۲۴ ماده خود هیچ حرفی از سهم کشورها نمیزند و عملا به این مسئله ورود نکرده است.
با این حال کاربران و البته برخی چهرهها تاکید داشتند که سهم ایران از خزر در زمان پهلوی ۵۰ درصد بوده و با کنوانسیون خزر به ۱۱ درصد کاهش پیدا میکند.
برای پاسخ به این سوال شاید بد نباشد به شکل منطقی به دریای خزر نگاه کنیم، با وجود کشورهای اذربایجان، قزاقستان و ازبکستان برای آنکه سهم ما از خزر ۵۰ درصد باشد باید عملا آنها هیچ سهمی از سواحل خود نبرند یا اینکه سهم ایران به شکل کله قندی تا نزدیکی روسیه پیش برود البته به قول محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان «به شرکت ترامپ» نیز میتوانیم بگوییم «که وسط دریای خزر دیوار بکشد یا آن را آسفالت کند.»
باید پذیرفت که شکل سواحل ایران و نوع تقسیم خدادادی منابع نفت و گاز دریای خزر به گونهای است که ایران برای دستیابی به آنها نیازمند حضور در وسط دریاست، دقیقا منطقهای که در کنوانسیون خزر از آن به عنوان «آبهای مشترک» یاد کرده است و بر اساس اظهارات ظریف ایران میتواند با موافقت چهارکشور دیگر و همکاری آنها به استخراج از این منابع بپردازد.
از دیگر سو مشخص نیست که ادعای سهم ۵۰ درصدی ایران از کجا منشا گرفته و براساس کدام راهحل حقوقی مدعی هستند که سهم ایران از این دریاچه حدود ۵۰ درصد است. برخی در این ارتباط به موافقتنامههای ۱۹۲۱ و ۱۹۴۰ بین ایران و اتحادیه جماهیر شوروی استناد میکنند و معتقدند که قبل از فروپاشی این اتحادیه سهم ایران از این دریاچه ۵۰ درصد بوده در حالی که در بررسی اجمالی این دو معاهده و همچنین اسناد دیگر مربوط به خزر متوجه می شویم که در هیچ کجای این معاهدات بحثی در مورد درصد و تقسیم دریای خزر مطرح نشده است و در این قراردادها صرفا تاکید شده است که دو کشور از دریای خزر به صورت مشارکتی برداشت کنند ولی هیچجا درصد این شراکت تعیین نشده است.
بنابر گفته برخی از مورخان، شوروی ۷۰ سال هر آنچه را میخواست در دریای خزر انجام میداد چنانکه از طریق احداث کانال، دریای خزر را به آبهای آزاد وصل کرد. ماهیهای غیربومی را وارد خزر کرد و همچنین کارخانه و نیروگاه هستهای در حاشیه خزر احداث کرد درحالی که بعد از فروپاشی شوروی و در جریان مذاکرات مربوط به کنوانسیون رژیم حقوقی دریای خزر، پنج کشور ساحلی توافق کردند که انجام هر پروژهای در داخل این دریا یا در خشکی نزدیک به خزر در دستور کار این کشورها قرار بگیرد، حتما باید همه کشورهای ساحلی در ارزیابی اثرات آن تصمیمگیری و مشارکت کنند.
از دیگر سو همانطور که اشاره شد مدعیان سهم ۵۰ درصدی ایران در دریای خزر هیچ گاه راهحل حقوقی برای دسترسی ایران به این سهم بیان نکردهاند و مشخص نمیکنند که چگونه می توان یک پهنه آبی بسته بین ایران و روسیه را تقسیم کرد چنان که سه کشور قزاقستان، آذربایجان و ترکمنستان که از قضا بیشترین ساحل را در این دریاچه دارند از آبهای روبهروی خود بیبهره بمانند.
همچنین عدهای از کارشناسان میگویند، اگر دریای خزر واقعا به صورت سهم ۵۰ درصدی بین ایران و روسیه تقسیم شده بود چرا روسیه به عنوان میراثدار شوروی از سهم ۵۰ درصدی خود کوتاه آمده و حاضر شده سهم خود را با کشورهایی که شدیدا به مسکو وابسته هستند، تقسیم کند. قاعدتا در نظر گرفتن اصول حقوقی و قضاوت بر اساس واقعیات در این تصمیم دخیل بوده تا لطف و کرم روسیه به سه کشور تحت نفوذ خود.
علیرغم توضیحات کارشناسان و مقامات وزارت امور خارجه مبنی بر اینکه هنوز سهم ایران از دریا خزر مشخص نشده است و از طرف دیگر حتی این سهم نیز مشخص شود در بستر و زیربستر دریای خزر از حاکمیت ملی برخوردار نمیشویم بلکه از حقوق حاکمه برخورداریم و این دو از یکدیگر متفاوت هستند. برخی از افراد همچنان بر ادعای غلط خود بدون هیچگونه استنادی با هدف تهییج افکار عمومی اصرار دارند و به نظر میرسد که به دلایل گوناگون از جمله سبقه تاریخی روابط ایران و روسیه و همچنین وضع اقتصادی حاکم بر جامعه که تا حدودی باعث بیاعتمادی مردم شده است، افکار عمومی همچنان بر پذیرش یک ادعای غلط اصرار دارند.
ضعف رسانهای
اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیسجمهوری، در دیدار با روسای ۱۳ دانشگاه برتر کشورمان با تاکید بر لزوم وجود ارتباط بین دولت و نخبگان و عموم مردم، میگوید: «دولت از وجود ضعف در ارتباط با نخبگان و مردم آگاه است، باید این اختلال ارتباطی با کمک صاحبنظران و هماندیشی دولت با نخبگان مرتفع و مناسبات ارتباطی میان دولت و نخبگان و مردم تقویت شود تا بتوانیم جنگ روانی دشمن را با شکست مواجه کنیم.»
پیش از این نیز حجت الاسلام رضا اکرمی، دبیر شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری، با تاکید بر این ضعف به پانا گفته بود که چندین سال است که دولت نمیتواند فعالیتهای خود را به خوبی تبیین کند و این نشانه ضعف رسانهای است.
در ماجرای کنوانسیون دریای خزر بار دیگر این مسئله خودنمایی کرد، ضعف اطلاعرسانی به موقع باعث شد پیش از سفر روحانی به قزاقستان اهمیت این کنوانسیون به خوبی برای مردم تبیین نشود و ابهامات احتمالی و فضایی را همه انتظار آن را میکشیدند پیش از شعله ور شدن آتش کنترل کند.
مسئولان زمانی لب به بیان حقایق و واقعیتهای این کنوانسیون گشودند که موج انتقادات و فضاسازیهای روانی کار خودش را کرده بود و بدبینی ذاتی جامعه نسبت به روسیه (شوروی) را چندین برابر شده و کنوانسیونی که مثال همه توافقها با پیروزی همه طرفها همراه است، به عنوان شکست قاطع ایران جا زده شد.
آنچه متن کنوانسیون و مقامات مذاکره کننده کشورمان تاکید دارند این است که ایران از آن دو سود بزرگ به دست آورده است نخست منع ورود کشتیهای بیگانه و استفاده از خاک کشورهای حاشیهای دریای خزر علیه دیگر کشورهای حاشیهای و دیگری تعیین منطقه ۲۵ مایلی برای ماهیگیری لنچهای ایرانی فارغ از آبهای مشترک.
جمشید ممتاز، استاد برجسته حقوق بینالملل، درباره مورد دوم میگوید که تا زمان تعیین مبدا عملا این حق ۲۵ مایلی به همان ۱۰ مایل آبهای سرزمینی تقلیل پیدا میکند، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه کشورمان نیز در گفتوگوی ویژه خبری ضمن بیان دوباره این مطلب متذکر شد که امیدوار نیست به زودی بر سر مسئله تعیین و تایید مبدا ایران با توجه به شکل خاص سواحل کشورمان با کشورهای همجوار به نتیجه برسیم.
پیچ بهارستان
بر اساس اصل ۷۷ قانون اساسی کشورمان کلیه موافقتنامهها، عهدنامهها، مقاوله نامهها و قراردادهای بینالمللی پس از تصویب مجلس شورای اسلامی رسمیت خواهند یافت بنابراین کنوانسیون رژیم حقوقی جدید دریای خزر نیز باید به تصویب نمایندگان مردم برسد.
ولی نکته درباره زمان ارسال لایحه این کنوانسیون برای تصویب به مجلس شورای اسلامی است، محمدجواد ظریف درباره این ابهام میگوید که ما در دولت باید تصمیم بگیریم که بعد از تایید مبدا این لایحه را به مجلس بفرستیم یا پیش از آن.
باتوجه به اینکه شخص ظریف زمان تایید مبدا را نامعلوم و مذاکرات درباره آن را دشوار و طولانی دانسته بود در صورت تصمیم دولت برای ارسال لایحه بعد از تعیین و تایید مبدا مرز آبی ایران در دریای خزر نمایندگان به این زودیها توانایی بررسی کنوانسیون خزر را نخواهند داشت که به نظر میرسد با توجه به جو موجود در کشور و حساسیتهای جامعه در مورد این توافق، انتقادات بسیاری در همین مورد و در صورت اتخاذ این تصمیم، متوجه دولت و وزیر امور خارجه کشورمان شود.
با این حال ظریف هفته آینده برای بررسی این کنوانسیون در کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی حاضر خواهد شد و باید دید بعد از این نشست جو بهارستان چگونه تغییر خواهد کرد.
یک مورد را نباید فراموش کرد آن هم، تقارن زمانی حمله طیفی خاص در شبکه اجتماعی توئیتر موسوم به براندازان به کنوانسیون خزر است، این طیف درست همزمان با روزهایی که در دولت پهلوی دوم استان بحرین رسما از ایران جدا شد، ظریف و روحانی را متهم به وطنفروش کردند ولی از بحرین و آن امضا سخنی به میان نیاوردند و جالب اینکه فرزند شاه مخلوع نیز در این زمینه و درباره خزر ادعاهایی را مطرح کرده که پاسخی جالب از سوی حدادعادل، نماینده سابق مجلس به همراه داشته است.
او در همین باره در صفحه خود در شبکه اجتماعی توئیتر نوشت: «رضا پهلوی و سلطنتطلبان بعد از توافق اخیر خزر میخواهند مردم را تحریک کنند. بهتر است ایشان درباره بخشهایی از ایران، مانند بحرین که در زمان پدر و پدربزرگش از ایران جدا شد توضیح دهند.»
کنوانسیون خزر با درنظرگیری همه جوانب نه ترکمنچای است و نه فتحالفتوح. کنوانسیونی است که در صورت توافقهای بعدی نظیر خط مبدا میتواند منافع ایران را هرچه بهتر تامین و تضمین کند و نکته قابل تأمل آنکه در این کنوانسیون بر خلاف ادعاها تمامیت ارضی کشور حفظ و سهم ایران در این دریاچه عظیم با هیچ خطری مواجه نشده است، باید پذیرفت وضع کشور با توجه به اقدامات رئیس جمهوری آمریکا به گونهای است که نیازمند همراهی و همکاری هرچه بیشتر با همسایگان است و چه راهی بهتر از یک توافق پس از ۲۱ سال مذاکره مستمر؟
ارسال دیدگاه