مانده بودی اگر...

شاید آقای شهردار از انتقادهای هیچکسی به اندازه حافظی در شورای شهر نمی‌ترسید. این را تجربه حضور در شورا می گوید، معدود زمان هایی که شهردار(آن هم با زور و التماس و اجبار) میآمد شورا، حافظی از همان معدود اعضا بود که موقع صحبت کردنش، رخسار آقای شهردار، برمی افروخت و دیگر نه با کمک هیات همراهشان لبخند می زدند مثل زمان صحبت کردن آقای دوستی یا هرکسی که دوستش نبود، نه با بغل دستی ها حرف می زد؛ صمم بکم!

کد مطلب: ۶۰۹۲۴۴
لینک کوتاه کپی شد

به گزارش پانا، قلم‌به‌دستان مزدبگیر شهردار که شاید دلیل این همه ارادت را بشود از مقایسه میزان دستمزدشان با اصحاب رسانه‌ای که به جایی وصل نیستند، فهمید، اطمینان داشتند این پزشک حاذق، با رای بالای مردم می‌رود شورا؛ خواسته یا ناخواسته شروع کردند به چسباندش به احمدی‌نژاد و مرتضوی و هر که حالا وجه مردمی‌اش خوب نیست، نه برای گرایش سیاسی اصلاح‌طلبانه و این نفرت همیشگی (اصولگراهای آن‌طوری) از اصلاح طلب ها، آخر او اصولگراست؛ به این خاطر که شهردار را نقد کرده بود؛ می پرسی همین؛ و می شنوی که بلی؛ اصلاح طلب های حامی قالیباف که زیاد هم نیستند البته را مشاهده کنید؛ از شهردار و همه سیاست های شهرداری اش یک جا با هم دفاع می کنند، البته از حق نگذریم، گاهی هم می گویند باید رسیدگی شود، به موقعش اصلاح طلب هم هستند و دارند زندگی شان را می کنند؛ اصلا چه معنی دارد آدم اصولگرا باشد و سیاست های قالیبافی را نقد کند!

او اما انگار نمی شنود؛ حرف خودش را می زند؛ «تنها خواسته ام از تمام همکاران خود در شورای شهر کنونی و شورای آتی این است که هیچ منفعت حزبی و جناحی را به حق مردم ترجیح ندهند و حاضر نشوند پشت سنگرهای نظام از مافیای قدرت و ثروت دفاع کنند»؛ به وصیت نامه می ماند؛ کمی احساساتی می شوی.

این جا مثل جاهای دیگر، وقتی احساساتی می شوی، بدبینی افراطی مسکن خوبی است؛ مثل فوتبال؛ این همه تو حرص می خوری و تا مرز سکته پیش می روی تا بازیکن ها جیبشان پرپول بشود! حالا ناراحت نباشید؛ حتما برنامه ای پشت این نیامدن بوده؛

خب البته انتخابات مهم تری هم در راه است و شاید حافظی می خواهد رئیس جمهور بشود که نیامد ثبت نام کند برای شورا و فاجعه بارتر این که شاید از طرف همان ها که او را خریده بودند کاندیدا شود؛ خبرنگار است دیگر و ناراحت که نیامده؛ همه چیز می گوید. راستش تمام برنامه ریزی ها را به هم ریخته؛ اصلا آبروی خیلی ها رفته آن قدر به همه گفته اند به او رای بدهند! او اما کاری به فکرهایی که زائیده ذهن خبرنگار است ندارد؛ می گوید، سلامت همگان را از خداوند منان مسئلت دارد، بعد شروع می کند به شعرخواندن؛ «قرار و خواب ز حافظ طمع مدار ای دوست، قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا؟»

اما اگر او باز هم کاندیدا نشد و مثل همه موقع هایی که مطبش جای سوزن انداختن نداشت، ماند همان جا، آن وقت روسیاهی اش به چه کسی می ماند؟ اصلا دو ماه دیگر همه چیز معلوم می شود!

آقای حافظی، ما هیچ وقت یادمان نمی رود آخرین تیر بازخواست از جناب شهردار، به نتیجه رسیدن طرح تحقیق و تفحص حادثه پلاسکو بود، هیچ وقت یادمان نمی رود چه طور آقای لاریجانی رئیس مجلس، گل و گیاه می کاشتند و آقای شهردار آب می ریخت پایشان؛ روز درختکاری بود.

اصلا اگر کمیته ای تشکیل شود و مال و اموال مردان و زنان مفقودالاثر(به معنای نبود آثاری از وجود آن ها) شورا را پیش و پس از عضویت در این مکان ولع انگیز، بررسی کند، آن وقت چه؟ مردانی بوده اند که پیش از عضویت بیست میلیون تومان پول هم نداشتند و حالا نصف بیشتر تهران را دارند؛ آدم هایی که هیچ کار دیگری نکردند و محل کار قبلی شان مثل مطب حافظی پررونق نماند البته اگر رونقی وجود داشت!

هیچ معادله پیچیده ای نیست؛ اگر او خودش را به احمدی نژاد و این ها فروخت، پس خریدنی بود و شهرداری که پولش از همه بیشتر بود و در کار خرید و فروش، متبحر، می خریدش؛ چرا این کار را نکرد؟

بگذریم؛ تاریخ، کناره گیری مردان بزرگی را قدرت، در خاطر دارد که نه از روی استیصال بلکه با هدف ، صورت گرفته؛ کناررفتنی با خضوع و مردانگی و پر از پیام.

اصلا از مادربزرگ ها بپرسید؛ می گویند طلا که پاک است چه منتش به خاک است؛ دوباره برگردید شورا؛ قیافه شهردار و حافظی را توی ذهنتان مجسم کنید؛ یکی مدام رنگ عوض می کند و دیگری هرچه قدر هم که عصبانی باشد نه صدایش از حد مشخصی بالاتر می رود نه مدام طفره می رود و رنگ عوض می کند.

حالا او دلش از صومعه گرفته؛ خودش گفته می خواهد برود پی دیر مغان و شراب ناب؛ پی صداقت؛ از جایگاه خبرنگارها داد می زنی، طوری که شهردار هم بشنود؛ می گویی دکتر پی اش را که گرفتی، ما را هم خبر بده؛ همان جا سفارش می کنی نوبت مادربزرگت را کمی جلوتر بیاندازد؛ دو ماه دیگر خیلی دیر است؛ خیلی درد دارد! مادربزرگ دارد با خودش زمزمه می کند؛ هرکجا هست خدایا به سلامت دارش...

آساره کیانی

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار