امروز: سه شنبه 24 فروردین 1400 - 12:07 تبلیغات
خبرگزاری پانا
خبرگزاری پانا
  • خبرگزاری پانا
  • صفحه اصلی
  • آموزش و پرورش
      در حال بارگزاری
  • سیاسی
      در حال بارگزاری
  • اقتصادی
      در حال بارگزاری
  • اجتماعی
      در حال بارگزاری
  • فرهنگی
      در حال بارگزاری
  • ورزشی
      در حال بارگزاری
  • عکس
      در حال بارگزاری
  • ویدئو
  • رسانه‌های دیگر
      در حال بارگزاری
  • استانها
    • صفحه اصلی استان‌ها
    • آذربایجان شرقی
    • آذربایجان غربی
    • اردبیل
    • اصفهان
    • البرز
    • ایلام
    • بوشهر
    • تهران
    • شهرستانهای تهران
    • چهارمحال و بختیاری
    • خراسان جنوبی
    • خراسان رضوی
    • خراسان شمالی
    • خوزستان
    • زنجان
    • سمنان
    • سیستان و بلوچستان
    • فارس
    • قزوین
    • قم
    • کردستان
    • کرمان
    • کرمانشاه
    • کهگیلویه و بویراحمد
    • گلستان
    • گیلان
    • لرستان
    • مازندران
    • مرکزی
    • هرمزگان
    • همدان
    • یزد
  • آرشیو
  • درباره ما
  • ارتباط با ما

پانا رسانه‌های دیگر

گفت‌وگو با مأمور راهوری که با فداکاری از یک فاجعه جلوگیری کرد

آتش‌سوزی و فداکاری سرهنگ

آتش‌سوزی و فداکاری سرهنگ

4/7/2021 7:27:00 AM
4/7/2021 7:27:00 AM
چهارشنبه 18 فروردین 1400 - 07:27
123

تهران (پانا) - چند ثانیه بیشتر فرصت نداشت. چند ثانیه تا فاجعه. فاجعه‌ای که می‌توانست به مرگ دلخراش چندین نفر ختم شود، اما جناب سرهنگ چشمانش را بست و در دل آتش رفت. آتشی که هرلحظه امکان انفجار و تاختن شعله‌های سرکش را داشت. سرهنگ امین رضاپناه درست در ثانیه‌های آخر وقتی پیکان وانت درحال انفجار بود، از حرکت آن جلوگیری کرد. دستانش را روی آهن‌های داغ این خودرو گذاشت، آن را نگه داشت و مانع حرکتش به سمت مردم شد. خودرویی که آتش به باک بنزینش نزدیک شده و درحال انفجار بود، اما این مأمور راهور بدون ترس از یک فاجعه جلوگیری کرد. جانش را کف دستش گذاشت و توانست از سرایت این آتش جلوگیری کند.

به‌گزارش شهروند، عصر روز 27 اسفند ‌سال گذشته بود. سرهنگ دوم امین رضاپناه، مسئول اداره تصادفات و مهندسی ترافیک منطقه دو پلیس راهور، برای کارشناسی صحنه یک تصادف راهی میدان کاج سعادت‌آباد شد، اما هنوز سر صحنه نرسیده بود که با یک صحنه دیگر مواجه شد. درست دور میدان مردی فریاد می‌زد و درخواست کمک داشت. او خبر از آتش‌سوزی می‌داد.

فریاد کمک

بلافاصله سرهنگ رضاپناه خودش را به این مرد رساند: «وقتی او فریاد می‌زد و از آتش‌سوزی خودرواش می‌گفت، در ابتدا هیچ آتش ندیدم. ولی وقتی نزدیک شدم دیدم درون اتاق پیکان وانت سفید رنگش آتش گرفته و به صندلی‌های جلو نیز سرایت کرده است. بلافاصله نزدیک شدم. نزدیک شدن به آن شعله‌ها خیلی خطرناک بود. ولی دیدم اگر کاری نکنم، حتما اتفاق بدی رخ می‌دهد. مردم جمع شده بودند و تماشا می‌کردند. برخی از آنها نیز فیلم می‌گرفتند. از مردم خواستم هرکس در این اطراف کپسول آتش‌نشانی دارد به من بدهد. بلافاصله در جلوی خودرو را باز کردم. دو کپسول به دستم رساندند و من از آن استفاده کردم.»

آتش گرفتن باک بنزین

ولی استفاده از کپسول‌ها برای سرهنگ فایده نداشت. آتش خاموش نشد و هرلحظه بیشتر زبانه می‌کشید. مردم سعی می‌کردند کمک کنند. تا اینکه چند کپسول دیگر به دست سرهنگ رضاپناه رسید: «وقتی دیدم آتش هر لحظه بیشتر می‌شود از مردم خواستم به مجتمع تجاری همانجا بروند و کپسول بیاورند. می‌دانستم که در آنجا قطعا کپسول‌های بزرگ‌تری وجود دارد. درنهایت دو سه کپسول دیگر به دستم رسید و من از آنها استفاده کردم. حتی هنگام استفاده دستم برید. با این‌حال شعله‌ها کم شد و من هم چون نزدیک ماشین بودم تصور کردم که آتش کاملا خاموش شده است. داشت خیالم راحت می‌شد، اما گویا همه‌چیز در دید من نبود. ناگهان دیدم مردم فریاد می‌زنند و می‌گویند کپسول را زیر ماشین بگیر. فریاد می‌زدند و می‌گفتند باک. تنها کسی که به ماشین نزدیک بود من بودم. سرم را پایین کردم و دیدم آتش در زیر خودرو هنوز روشن است و هرلحظه ممکن است به باک برسد. همان لحظه بود که به فاجعه نزدیک شدیم.»

فداکاری در دل آتش

ناگهان خودرو شروع به حرکت کرد. به آهستگی حرکت می‌کرد و به سمت پایین می‌رفت. آتش هم همزمان در زیر خودرو شعله‌ور بود. صحنه وحشتناکی در میدان کاج ایجاد شده بود و مردم فریاد می‌زدند.

هنوز آتش‌نشانی نرسیده بود و هرلحظه امکان انفجار وجود داشت: «تمام این اتفاقات در عرض 5 تا 10 دقیقه رخ داد. شب عید بود. همه‌جا شلوغ بود. مأموران آتش‌نشانی هم در راه بودند، اما نمی‌شد فرصت را از دست داد. ترمز ماشین دچار اشکال شده بود و خودرو به حرکت افتاد. آهسته حرکت می‌کرد. ولی از آنجایی که من به آن منطقه اشراف داشتم، می‌دانستم که 20 متر پایین‌تر ایستگاه تاکسی است و مردم زیادی در آنجا حضور دارند. تاکسی‌های زیاد هم وجود داشت. به خاطر شب عید نیز جمعیت بسیار زیاد‌تر بود. یعنی اگر خودرو به حرکتش ادامه می‌داد چند ثانیه بعد به ایستگاه تاکسی می‌رسید. ممکن بود آنجا منفجر شود و فاجعه به‌بار بیاید. از طرفی اگر هم به ایستگاه تاکسی نمی‌رسید در آن اطراف منفجر می‌شد و باز هم به خودروهای دیگر و مردم آنجا آسیب جبران‌ناپذیری می‌زد. در کل دو ثانیه بیشتر فرصت نداشتم که به این چیزها فکر کنم. در نهایت به سمت خودرو رفتم.»

پایان فاجعه

در آن لحظه بود که سرهنگ خطر کرد. دستانش را روی خودرو گذاشت و با تمام توان مانع از حرکت آن شد. همزمان دستانش سوخت. حتی حرارت آهن‌های سوخته این خودرو صورت و بدنش را هم داغ کرده بود. ولی او به این چیزها فکر نکرد. کار خود را تمام کرد: «دستانم را جلوی ماشین گذاشتم تا حرکت نکند، اما دستم سوخت. بلافاصله به عقب خودرو رفتم. همزمان فریاد زدم که چیزی جلوی ماشین بگذارند. عقب خودرو را با تمام توان گرفتم و در نهایت مردم هم یک بلوک سیمانی از ساختمان درحال ساخت آن اطراف، جلوی ماشین گذاشتند. خودرو متوقف شد و آتش‌نشانی هم رسید. آتش خاموش شد و فاجعه نیز به پایان رسید.»

سوختگی و مصدومیت جناب سرهنگ

با پایان این ماجرا سرهنگ به بیمارستان منتقل شد. چراکه مصدوم شده بود: «سوختگی نوع دو داشتم. دستانم، بریده بود. مچ و کف هردو دستم هم سوخت. بلافاصله به بیمارستان منتقل شدم. در آنجا بودم که دیدم چند نفر از مردم آمدند. آنها خودشان را به من رساندند و گفتند که فقط می‌خواهیم ازت تشکر کنیم. واقعا حالم خوب شد. هنوز هم درحال درمان هستم. مرتب به بهداری پلیس راهور و بیمارستان می‌روم، اما پشیمان نیستم. در آن لحظه واقعا همه چیز وحشتناک بود. تا کسی در چنین موقعیتی قرار نگیرد، متوجه نمی‌شود. حتی نزدیک شدن به ماشین هم حرارت زیادی داشت و باعث سوختگی می‌شد، اما من می‌خواستم از یک فاجعه جلوگیری کنم. اگر آن کار را نمی‌کردم تلفات بسیار زیادی به‌بار می‌آمد.»

علاقه به نجات

سرهنگ رضاپناه در ادامه صحبت‌هایش می‌گوید: «من از ‌سال 84 در پلیس راهور فعالیت می‌کنم. درحال حاضر نیز دانشجوی دکترا در رشته مدیریت صنعتی هستم. این اولین بار نبود که چنین کاری می‌کردم. من حتی با لباس شخصی هم به کمک رفتم. در کل به نجات علاقه دارم. یک بار ‌سال 85 بود که برای بررسی سر صحنه تصادف رفتم. اتفاقا در همین سعادت‌آباد بود. ساعت دو شب بود. به محض رسیدن، دیدم که خودروی زانتیا با پراید تصادف کرده است. خودروی پراید دچار حریق شده بود. پدر و دختر باردارش هم داخل خودرو گیر افتاده بودند. آنجا نیز از مردم کمک خواستم. آنها هم برایم کپسول آوردند. من هم شیشه را شکستم. خانم را بیرون آوردم. بعد هم پدرش را. خودم هم مصدوم شدم. البته مصدومیتم جزیی بود.

یک بار دیگر هم در پارک پردیسان با لباس شخصی و با خانواده‌ام بودم. دیدم که یک نفر زغال را کنار خودرو گذاشته بود. ناگهان ماشین گر گرفت. آتش زبانه کشید. من هم رفتم و با کپسول خودم حریق را خاموش کردم. در کل وقتی کسی را نجات می‌دهم لذت می‌برم. هیچ‌وقت از صحنه حادثه بی‌تفاوت نمی‌گذرم. کمک کردن و نجات دادن را یک سعادت عظیم می‌دانم. اگر بتوانم نجات بدهم و کمک کنم، لذت می‌برم و اثراتش را در زندگی خودم می‌بینم. حتی پدرم هم در هلال‌احمر دوره‌های امدادونجات را دیده بود و به این کار علاقه داشت.»

آتش‌سوزی خودرو فداکاری جناب سرهنگ اخبار حوادث مرگ دلخراش چندین نفر سرهنگ دوم امین رضاپناه میدان کاج سعادت‌آباد آتش گرفتن باک بنزین فداکاری در دل آتش سوختگی و مصدومیت
اخبار مرتبط
  • باز هم قیمت خودرو در بازار به دست دارندگان خودرو و سایت‌ها افتاد

  • آتش سوزی یک مجتمع پزشکی در رشت

  • انفجار در خانه مسکونی شهرستان کاشمر ‏

  • پیش بینی وزش باد و افزایش دما برای روز سیزده بدر در گیلان

  • ثبت ١٠ مورد مصدومیت ناشی از چهارشنبه آخر سال در فارس

  • از آداب و رسوم چهارشنبه‌سوری تا ناهنجاری‌های چهارشنبه‌سوزی

  • چهارشنبه‌سوری؛ جشنی در ستایش امید و تندرستی

  • عدم حمایت از هیجانات کاذب، از حوادث جبران‌ناپذیر این شب پیشگیری می‌کند

نظرات
1- لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
2- نظرات حاوی مطالب توهین‌آمیز یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران و مغایر با قوانین کشور منتشر نمی‌شود.
3- نظرات پس از تایید منتشر می‌شود.
نظر شما با موفقیت ثبت شد

  • پربیننده ها
  • آخرین
  • درخواست رئیس مجلس دانش‌آموزی دخترانه منطقه 10 از وزیر آموزش و پرورش؛ امتحانات نهایی غیرحضوری برگزار شود

  • پیدا شدن گربه خانگی در شکم مار

  • چیزهایی که هرگز نباید در ماشین لباسشویی بیندازید+اینفوگرافیک

  • کدام زنان، دخترزا هستند؟

  • چرا گوریل‌ها به سینه خود مشت می‌زنند؟

  • سیگار و قلیان چه بلایی بر سر زنان می‌آورند!

  • کوههای چهار محال و بختیاری مملو از "کنگر"

  • پخش فیلم سینمایی بیا از گذشته حرف بزنیم

  • سنگ تمام هندی‌ها برای آسیب‌زدن به پرسپولیس

  • فردا؛ آخرین مهلت ثبت‌نام آزمون‌های ورودی مدارس سمپاد

  • حاجی میرزایی: فرهنگیان در اولویت دریافت واکسن کرونا قرار گیرند

  • برنامه‌های اداره کل قرآن در ماه مبارک رمضان

  • از قیمت طلا و سکه چه خبر؟

  • آخرین وضعیت رنگ‌بندی شهرها؛ شهرهای قرمز کرونا افزایش یافت

  • خبر خوب برای پرسپولیسی‌ها؛ بازیکن کرونایی پرسپولیس مجوز پرواز گرفت

  • برنامه‌های مدرسه تلویزیونی تا 31 اردیبهشت ادامه خواهد یافت

  • فوت 274 بیمار کرونا در شبانه‌روز گذشته؛ 23311 بیمار جدید شناسایی شدند

  • کشتی فرنگی قهرمانی آسیا؛ 5 ایرانی به نیمه نهایی رسیدند

  • امید عالیشاه: اطمینان دارم باز هم به حضور در فینال فکر می‌کنیم

  • برنامه دولت برای تولید و واردات واکسن کرونا تصویب شد

  • برخورد پلیس فتا با منتشرکنندگان کلیپ‌های جنجالی در فضای مجازی

  • جلسه هماهنگی و برنامه‌ریزی راهیان نور مجازی آموزش و پرورش استان بوشهر

  • گل محمدی: با 50 میلیون هوادار و نسل جنگنده پرسپولیس دنبال صعود و فینال سوم هستیم

  • «بر آستان جانان»؛ ۲۹ عنوان برنامه مناسبتی ماه مبارک رمضان سازمان فرهنگی هنری شهرداری

  • تحسین پُراِشکال « اوجی» از همسرش حاشیه ساز شد

  • توضیح اسماعیلی درباره پرونده آزاده نامداری

  • کشتی فرنگی قهرمانی آسیا؛ دادمرز با اقتدار راهی نیمه نهایی شد

  • تسلیت معاون امور هنری برای درگذشت هنرمند موسیقی

  • بهره‌مندی ۵۳۰ هزار نفر از خدمات توانبخشی مبتنی بر جامعه

  • تبیین راهکارهای پشتیبانی و مانع‌زدایی از تولید به روایت اتاق بازرگانی ایران

  • خبر خوب برای حریف آسیایی آبی‌ها؛ ستاره الاهلی به دیدار با استقلال رسید

  • کشتی فرنگی قهرمانی آسیا؛ پدیده ایرانی قهرمان جهان را حذف کرد

  • تاکید بر پیگیری بازنشستگی پیش از موعد آتش‌نشانان با سنوات ارفاقی در مجلس

  • معرفی داوران و اعضای شورای سیاست‌گذاری جشنواره نوستالژیا

 
کلیه حقوق متعلق به خبرگزاری پانا است.
ارتباط با ما درباره ما
طراحی و اجرا : سماسیستم