در گفتوگو با محمد هاشمی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران
حرف آخر را مردم پای صندوق رأی میزنند
تهران (پانا) - رد صلاحیت کاندیداهای منتسب به بعضی جریانهای سیاسی سبب شد که آنها با این استدلال که در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدایی ندارند از مشارکت فعال در این انتخابات دست بکشند.
بهگزارش ایران، در میان مردم نیز نارضایتی از وضع موجود اقتصادی سبب نوعی انفعال شده است. بخشی از مردم هم بهدلیل همراهی کردن با انتقادات سیاسی در معرض تصمیم قهر با انتخاباتند. اما از موضع منافع ملی و حتی قشری مردم تا چه حد میتوان از این رویکرد دفاع کرد و برای آن تبعات معناداری متصور بود؟ محمد هاشمی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران به پرسشهایی در این باره پاسخ داد.
در مقابل انتقادات و گلایههای سیاسی و اقتصادی و بعضاً اجتماعی که در جامعه و در میان بخشی از فعالان سیاسی وجود دارد قهر با انتخابات تا چه حد قابل دفاع است و چه فایده و معنایی میتوان برای آن متصور بود؟
من جملهای را قبلاً گفتهام و اینجا در پاسخ به پرسش شما این جمله مناسب است؛ گفتم بحث تأیید و رد صلاحیتها مسألهای بود حاصل رویکرد حاکم بر شورای نگهبان و تصمیم اعضای آن. حالا اینکه این رویکرد و تصمیم مبانی قانونی دارد یا ندارد و چگونه است به کنار؛ اصل قضیه این است که این حکم و حرف شورای نگهبان حرف آخر نیست. حرف آخر را مردم میتوانند پای صندوقهای رأی بگویند. کما اینکه ما در دورههای گذشته این را تجربه کردهایم و دیدیم که با وجود رفتارهای نامهربانانهای که شد مردم بسیج شدند و تصمیم گرفتند که حرف خودشان را در انتخابات بزنند. مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی بلوغ سیاسی نظام را در این میدانستند و در این بیان کردند که الان دیگر مردم موضع خودشان را پای صندوق رأی ابراز میکنند. بنابر این اگر به این نوع تأیید صلاحیتها اعتراض دارند که دارند اما میتوانند حرفی بزنند که لزوماً حرف شورای نگهبان نباشد. از بین کاندیداهای موجود درست است که اکثریت از یک طیف هستند و مورد نظر شورای نگهبان بودهاند اما خوشبختانه در میان ۷ کاندیدا هنوز چهرههایی هستند که از نظر سیاسی مورد نظر شورای نگهبان نبودهاند و حالا به چه دلیل و ترتیبی
از زیر تیغ رد صلاحیتها جستهاند، خدا میداند. در چنین شرایطی به باور من مردم میتوانند با صندوقهای رأی قهر نکنند.
قابل انکار نیست که در شرایط موجود کشور مهمترین مسأله اقتصاد است و اتفاقاً در میان همین کاندیداها چهرههایی اقتصادی حضور دارند و میتوانند منتخب مردم باشند؛ انتخابی که لزوماً منطبق بر خواست شورای نگهبان نیست و حرف مردم است. نظام ما این حسن را دارد که مردم قادرند بر سر صندوق رأی حرف خودشان را بزنند. بنابر این من از مردم خواهش میکنم که از صندوق قهر نکنند و از حق خودشان نگذرند؛ اعتراض دارند به جای خود اما حرف خودشان را بزنند.
ارزیابی شما از رفتار گروههای سیاسی و احزابی که در انتخاباتهای گذشته نامشان پای فهرستهای انتخاباتی درج میشد و امسال و دستکم در مورد انتخابات ریاست جمهوری سکوت اختیار کردهاند، چیست؟ این رفتار چه نتیجه معناداری میتواند داشته باشد؟
مخاطب آنچه در پاسخ سؤال اول شما گفتم جناحها و فعالان سیاسی هم هستند. همان گونه که رقیبشان در میدان است و عمل میکند آنها هم میدان را ترک نکنند بلکه در میدان باشند و مردم را چه آنها که در زمره حامیانشان هستند و چه مردمی را که وابستگی سیاسی و جناحی ندارند به حضور در انتخابات تشویق کنند. رأی ندادن امروز معنا و نتیجهای جز رأی دادن به یک کاندیدای خاص ندارد. وجه دیگر رأی ندادن همراهی ناخواسته با خواسته گروهکهای معاند و کشورهای متخاصم مثل امریکا و اسرائیل و... است و بنابراین نباید جناحهای سیاسی و مردم در صف مشترک با آنها قرار گیرند. باید صفشان را از آنها جدا کنند. خوشبختانه این امکان هنوز وجود دارد که افراد هم رأی بدهند و هم به فرد شایسته رأی بدهند. گلههایی که مطرح است و اشکالاتی که در نظام سیاسی وجود دارد به جای خود، الان نباید به خاطر آن مسائل وظیفه اصلی را رها کرد.
شما ببینید که ما تجربه سال ۷۶ را دیدهایم که نامزدی شکست را پذیرفت که چندین سال برای به ریاست جمهوری رسیدن اش کار شده بود. همانطور که نتیجه قهر مردم با صندوق را در سال ۸۴ دیدیم... بنابر این اگر مردم با انتخابات قهر نکنند و حرف خود را در قالب رأی بگویند آن حرف لزوماً با میل شورای نگهبان و... نخواهد بود و این حق مردم است.
مخاطبان سخنان شما حتماً میدانند که نتیجه تحریم انتخابات چه خواهد بود اما بعضاً استدلالشان این است که شاید کاهش معنادار مشارکت در انتخابات سبب شود که حاکمیت صدای گروههای محذوف یا اعتراض اقشار ناراضی از شرایط کشور را بشنود. آیا قهر با انتخابات چنین کارکردی میتواند داشته باشد؟
بالاخره شرکت در انتخابات یک وظیفه ملی و یک رسالت است. کشورهای متخاصم مثل اسرائیل و امریکا و گروههای معاندی مانند گروهک منافقین که تحت حمایت عربستان قرار دارد هزینههای زیادی صرف تبلیغ این میکنند که مردم در انتخابات مشارکت نکنند، اگر گروههای سیاسی به هر دلیل تصمیمی که میگیرند در هم راستایی با این خواست قرار بگیرد همین مسأله بهانه به حاشیه راندن آنها را به دست رقبا خواهد داد. یعنی رأی ندادن و سرد کردن تنور انتخابات نه تنها مشکلی را حل نمیکند بلکه حاکمیت را از گروههای منتقد، طلبکار میکند و به نفع رقیب تمام میشود و در نهایت بازی کردن در زمین دشمن تلقی خواهد شد.
من در این مسأله بارها به نظرات مرحوم آیتالله هاشمی ارجاع میدهم زیرا اگر چه جسم ایشان در میان ما نیست اما اندیشههایش برقرار است. ایشان هیچ وقت از صندوق قهر نمیکرد، حرف خودش را میزد، مردم را هم دعوت میکرد و نتیجه مطلوب هم میگرفت. باز هم اگر مردم و گروههای سیاسی با وحدت خود این کار را بکنند پیروزی از آن مردم خواهد بود.
خوشبختانه نامزدی هم که تأیید صاحیت شده است متناسب نیاز و شرایط حال کشور و مسلط به مسائل اقتصادی است و میتواند برای مسائلی همچون بیکاری و تورم راه حل داشته باشد.
تجربه ۴۰ ساله به من نشان داده است که هر زمان قهر انتخابات رخ داده به ضرر مردم تمام شده است.
طیفی از مردم اما معتقدند که این نامزدها تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند، در مقابل شاهد آن هستیم که در مناظرهها حتی مخالفان برجام و تقدیس کنندگان تحریم و معتقدین به کنترل فضای مجازی و... به نحو دیگری موضعگیری میکنند و تقریباً درمناظرهها در رویهای همسو همه از برجام حمایت میکنند و شعارهای مبتنی بر حمایت از آزادیهای اجتماعی میدهند. در چنین شرایطی مردم باید چگونه انتخاب کنند؟
این سردرگمی و نامشخص بودن تفاوتها ناشی از کاستیای است که در طراحی سؤالات وجود دارد و زمینه را برای کلی گویی و مواضع شعاری ایجاد کرده است. سؤالاتی که مطرح شده سؤالات سبکی است که اصلاً درشأن جایگاه ریاست جمهوری نیست. منتها بهنظر میرسد در این تنزل جایگاه رئیسجمهوری تعمدی با هدف ناامید کردن مردم از انتخابات و از رئیس جمهوری وجود دارد. اما بر خلاف آنچه در مناظرهها میبینیم تفاوت کیفی اساسی میان نامزدها وجود دارد. اینگونه است که میبینیم یک اکثریتی علیه یک نفر متحد شدهاند و به او اتهامات دور از انصاف میزنند. حال آنکه نحوه برگزاری مناظرات و سؤالات میتوانست فراهم کننده چنین فضایی نباشد اما چون آن تمایل پنهان به کاهش مشارکت وجود داشته همه عوامل در راستای تنزیل دادن جایگاه ریاست جمهوری و انتخابات آن چیدمان شده است. در چنین شرایطی و با توجه به فرصت اندکی که تا انتخابات باقی مانده تنها روشنگری و آگاهیرسانی رسانههای جمعی و ترجیحاً مستقل است که میتواند شرایط را به نفع مشارکت بیشتر و آگاهانهتر مردم تغییر دهد.
ارسال دیدگاه