غلامعلی دهقان*
هیچکس به عقب برنمیگردد
تهران (پانا) - امــــروز در انتخابــات ریاســـت جمهـــوری ۱۴۰۰، رقبای روحانی همــــان شــــــعارهــــا و رویـکــــردهــــایی را مطرح میکنند که او در سالهای ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ مطرح کرده بود.
شعارها و رویکردهایی مانند تعامل با جهان، مخالفت با فیلترینگ، تأمین حقوق زنان یا توجه به دغدغهها و نیازهای اهل سنت و آذریها و بلوچها. این مسائل درحالی از سوی رقبای سیاسی و فکری دولت مطرح میشود که اگر در دو انتخابات گذشته مطرح میشد، چه بسا انتخاب میان روحانی و آنان، از سوی مردم دشوار میشد! فارغ از اینکه این شعارها با اهداف تبلیغاتی و کسب رأی مطرح میشود یا باور واقعی این جریانها است، معنای این امر جز این نیست که اهمیت و ضرورت شعارهای انتخاباتی روحانی در سال ۱۳۹۶ محقق شده است؛ این شعار که «به عقب برنمیگردیم.» زیرا امروز این روحانی و طرفداران سیاسی و اجتماعی او نیستند که با فیلترینگ مخالفت میکنند یا از تعامل با جهان سخن میگویند، یا حتی تأکید میکنند که میز مذاکره را ترک نخواهند کرد، بلکه این رقبای دیروز و امروز او هستند که این مطالب را طرح میکنند، مطالبی که بابت آنها ۸ سال تمام انواع و اقسام حملات و فشارها را به دولت وارد کردند. از اینرو میتوان انتخابات ۱۴۰۰ را گواهی بر تحقق این شعار انتخاباتی روحانی در سال ۹۶ دانست که «به عقب برنمیگردیم.» جالب آنکه پس از خروج ترامپ از برجام و بازگشت نوسانهای اقتصادی به کشور، طیفی از منتقدان با برجسته کردن همین شعار، روحانی و طرفداران او را شماتت میکردند که «دیدید به عقب برگشتیم!»
به این ترتیب، میتوان انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری را یک نقطه عطف در عرصه سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی کشور تعبیر کرد. نقطه عطفی که در آن، همه طرفها اذعان دارند که دیگر نمیتوانند در برخی زمینههای حیاتی، به گذشته عقبگرد داشت و زین پس هر تغییری، باید مطابق و پیشبرنده تحولاتی باشد که امروز در کشور رقم خورده است.
در عین حال، از کنار این واقعیت هم نمیتوان عبور کرد که تبدیل مسائلی مانند مخالفت با فیلترینگ، تعامل با جهان، پذیرش مذاکره و تأکید بر زنان به عنوان اموری طبیعی و عادی در کشور، صرفاً محصول تلاشهای دولت روحانی نیست. درست است که دولت روحانی در ۸ سال فعالیت خود، اتفاقاً بابت همین شعارها و رویکردهای فشارهای طاقت فرسایی را تحمل کرد. شخص رئیس جمهوری آماج شدیدترین حملات واقع شد، هر اظهارنظر و کنش محمدجواد ظریف به بهانهای برای حمله به او تبدیل شد یا حتی به دلیل ایستادگی وزیر ارتباطات مقابل سیاست فیلترینگ علیه او پرونده قضائی تشکیل شد، اما شکلگیری این نقاط عطف، صرفاً محصول این تلاشها و ایستادگیها نیست، بلکه بواقع، تحولات اجتماعی و تغییرات و رشد سیاسی و اجتماعی ایرانیان است که امروز همه کنشگران سیاسی از نحلههای فکری مختلف را واداشته است تا نسبت به مطالبات آنان سر تعظیم فرو بیاورد. به عبارت دیگر، بخشی از تغییر رویکردها در جریانهای سیاسی و پوستاندازی آنان، ناشی از ایستادگی و تغییرات ژرفی است که در لایههای مختلف زندگی ایرانیان ایجاد شده است، تغییراتی که هر رئیس دولت آتی یا هر کنشگر و حزب سیاسی، نمیتواند بدون توجه به آنان، مسیر قطار توسعه ایران را برعکس کند و بیتوجه به خواست عموم ایرانیان، راه بادیه را در پیش بگیرد.
امروز کسانی میگویند، مخالفت صددرصدی با برجام ندارند و حتی میخواهند در چارچوب آن عمل کنند که تا پیش از انتخابات، برجام را با ترکمنچای و حتی بدتر از آن مقایسه میکردند. چه شد و چه اتفاقی افتاد که این عده، پس از سالها حمله به دولت و نیز حمله به امیدها و باورهای مردم، امروز به این جمعبندی رسیدهاند؟ چه شد کسانی که تا دیروز چین را الگوی فیلترینگ میدانستند، امروز خود را مخالف فیلترینگ معرفی میکنند؟ آیا این تغییر رویکرد، یک فریب تبلیغاتی و تلاشی برای همرنگ جماعت شدن است یا اینکه آنان نیز پس از سالها، براستی به این نتیجه رسیدهاند که نمیتوان مقتضیات زمان و مکان را نادیده گرفت؟ اگر بهواقع اینگونه است، باید درس عبرتی گرفته باشند تا بیش از این نخواهند از تحولات روز جامعه جلوگیری کنند. امیدواریم که رسیدن به فهم این مسائل از گونه دوم باشد و نه از قسم اول که قابل پذیرش نیست.
البته در سخن از انتخابات، نمیتوان به آنچه در مناظرههای اول و دوم گذشت، اشارهای نکرد. برخی نامزدان به گونهای اظهارنظر میکنند که گویی همه نابسامانیها و مشکلات کشور دستپخت دولتهای یازدهم و دوازدهم است. حتی برخی برای پیشبرد کار انتخاباتی خود، در عملی غیرمنصفانه، برخی دیگر از نامزدان را به دولت منسوب میکنند تا بتوانند آنان را هم مشمول سیاهنماییهای خود کنند. این درحالی است که ادب اقتضا میکند در هر شرایطی قاعده انصاف را فراموش نکنیم. دیدن بخش کوچک خالی یک لیوان هنر نیست، هنر آن است که تمامی یک لیون بویژه نیمه پر آن را هم مشاهده کنیم. واقعیت این است که آقای روحانی در خرداد ۱۳۹۶ نزدیک ۲۴ میلیون رأی کسب کرد. همین رأیآوری ۲۴ میلیونی نشان میدهد عملکرد دولت اول در سیاست خارجی، اقتصاد و فضای مجازی مورد تأیید اکثریت مردم بود. اما در دولت دوم آقای روحانی با خروج دونالد ترامپ از برجام و اعمال فشارحداکثری، به مرور اثرات این تحریمهای فلجکننده بر اقتصاد کشور نمایان شد.
باتوجه به همه آنچه دولت دوازدهم از سر گذراند، سؤال این است آیا نقدهایی که صرفاً کاستیهای ۸ ساله را میبینند، امری رواست؟ آیا بهتر نبود صداوسیما در سؤالات مناظرهها از نقش تحریم و کرونا در شکلگیری وضعیت اقتصادی مردم نیز از نامزدان چیزی بپرسد؟ چگونه است که کارشناسان اقتصادی جهان از تأثیر مخرب کرونا بر اقتصاد کشورهای پیشرفته سخن میگویند، اما در کشور ما به گونهای سخن گفته میشود که گویی وضعیت ما در سه سال گذشته عادی و معمولی بوده است؟ همین بیتوجهیها به تحریم و کرونا و دیگر مسائل است که روحانی را واداشت اینطور بگوید که «گویی عدهای از کره مریخ آمدهاند و از شرایط کشور بیخبر بودهاند.» نامزدان و طرفداران آنان که در یک رقابت بیرقیب، مجال یافتند هرچه میخواهند بگویند، باید این را در نظر داشته باشند که تاریخ به درستی قضاوت خواهد کرد و در قضاوت خود، هر سخنی را بیدلیل نمیپذیرد. در این صورت، آیا نقدها را بود عیاری؟
*کارشناس سیاسی
منبع: ایران
ارسال دیدگاه