عباس گوهری*
قاطعیت در فعل شهامت در قول
ضرورت تشکیل «حکومت دینی» در جامعه اسلامی بر متخصصان امر دین و صاحبان خرد پوشیده نیست و در همین راستا بود که نخستین اقدام پیامبر(ص) تشکیل حکومت و دولت اسلامی پس از هجرت بود، اما عمر کوتاه اثرگذاری عمیق این حکومت، عاملی شد تا بهصورت تئوری و عملی نمونه تام و سرآمد انواع حکومتهای بشری باشد.
به همین جهت، توجه به ویژگیهای خاص این حکومت، ضمن اینکه نسخه کاملی برای نظامهای سیاسی جهان فعلی است، نقشه راه و مدلی تمام عیار برای حاکمان و مسئولان حکومت اسلامی نیز میباشد. در این نوشتار بهصورت مختصر به برخی شاخصههای سازنده سیره حکومتی پیامبر اسلام(ص) اشاره میشود.
از مخاطرات جدی یک نظام حکومتی، چند قطبی شدن و شکستن وفاق ملی آن است؛ اتفاقی که با دستاویزهایی همچون قومیتگرایی، جناحبندی سیاسی یا طبقاتی کردن جامعه به «حاکم» و «رعیت» اتفاق میافتد. تأمل در حیات سیاسی آن حضرت پس از تشکیل حکومت اسلامی، نشانگر مقابله تمام عیار با این پدیده و همتی در جهت یکدلی و سازگاری فکری مسلمانان است. مبارزه با اشرافیگری و قومیتگرایی از یک سو و مساوات در رفتار و اجرای قوانین اسلام برای همگان از سوی دیگر، سیاست و اصلی قطعی برای حکومت پیامبر(ص) بود که نمونههای آن را در ایجاد همدلی میان قبایل عرب و قرارداد برادری برای ایشان و پیمان عمومی میان مسلمانان، یهودیان و مشرکان یثرب و موارد بسیار دیگر میتوان دید. در دولت کریمه پیامبر اسلام(ص)، وحدت ملی بر چند اصل راهبردی استوار بود:
الف. گرایش توحیدی و باور به آموزههای دین که پیامبر(ص) آن را مهمترین رکن وفاق و اتحاد میدانست.
ب. نهادینهسازی وفاق همهجانبه میان گروه مؤمنان با الهام از آیه «انّما المؤمنون اخوه...» و ممانعت جدی از هرگونه تفرقه میان ایشان.
ج. توجه به اصل ارتباط و سازگاری با غیرمسلمانان بهعنوان یک تاکتیک و در جهت پیشبرد منافع اسلام به شکلی که عزتمندی و برتری اسلام و مسلمانان در آن لحاظ شده و عاری از امتیازدهی یک سویه باشد.
بیشک یکی از جذابترین جلوههای حکومت پیامبر(ص)، معیار ایشان در انتخاب مدیران و مسئولان حکومت بود که تقوا، حسن سابقه، دردمندی اقشار جامعه و پایبندی به ارزشهای دینی از جمله آنها بود. در مقابل، آنچه برایشان در این راستا بیاهمیت بود، ملاک خویشاوندی و قومگرایی در انتخاب مسئولان جامعه اسلامی بود و صد البته شایسته سالاری همراه با بی توجهی به حواشی ویژگی اصلی شخص نبی اسلام(ص) در این موضوع بود؛ همچنان که اصحاب خاص آن حضرت یعنی سلمان فارسی، بلال حبشی، ابوذر غفاری و عمار عربی هر یک از منطقه و نژادهای مختلف بودند، آنهم در جامعهای که بشدت نژاد، رنگ پوست و قومیت برایش حائز اهمیت بود.
نظام سیاسی پیامبر اسلام(ص) مملو از عدالت محوری بود بهطوری که میتوان سیره ایشان را بهعنوان یک منشور جهانی عدالتخواهی و تساوی حقوق انسانها، میان جوامع و ادیان مختلف اعلام و منتشر و بر اساس آن ملاک احترام به حقوق بشر را معین نمود.
نحوه برخورد ایشان با تحقیر سلمان فارسی به جهت غیرعرب بودن توسط یکی از اصحاب عرب از جمله نمونههای بارز آن است که فرمودند: «همه مردم از زمان حضرت آدم(ع) تا به امروز همانند دانههای شانه مساوی و برابر هستند. عرب بر عجم و سرخ برتری ندارد مگر با تقوی».
نمیشود در جامعه اسلامی حاکمی در گفتار از اعتمادش به خداوند بگوید ولی در رفتار اثری از این اتکا مشاهده نشود. سیره پیامبر اسلام(ص) باور عمیق قلبی به وعده نصرت الهی بود که شعب ابی طالب و رفتار ایشان در جنگهای متعدد کمترین جلوه این ایمان راسخ بود. پیامبر(ص) در بیان و اجرای حق، هیچ ابایی از احدی نداشتند و اصل در حکومتشان اجرای قانون و حدود الهی بود. برخورد پیامبر(ص) با شفاعت خواهی اسامه بن زید برای یک سارق در جریان فتح مکه از این جمله است که ایشان شخصاً برای زوال فکر و تبعیض در اجرای قانون از مخیله جامعه عصر همان روز به ایراد خطبهای پرداخت و به مسأله اجرای قانون الهی اشاره نمود و فرمود: «اقوام و ملل پیشین دچار سقوط و انقراض شدند؛ زیرا در اجرای قانون تبعیض روا میداشتند. هرگاه یکی از طبقات بالا مرتکب جرم میشد، او را از مجازات معاف میکردند و اگر کسی از زیردستان به جرم مشابه آن مبادرت میورزید، او را مجازات میکردند. قسم به خدایی که جانم در دست اوست در اجرای قانون درباره هیچکس کوتاهی و سستی نمیکنم. اگر چه مجرم از نزدیکان من باشد».
اینکه شخص اول حکومت، از اهم برنامههای زندگی یومیهاش، رسیدگی شخصی به مشکلات مسلمانان بود، در تاریخ بشر بیبدیل است. زمانی که شخصاً برای بانویی سالخورده از چاه آب میکشید و تا منزلش حمل میکرد، در پاسخ به اصرار یارانش برای گرفتن مشک از ایشان فرمودند: «من به تحمل مشقت و زحمات امت خود بر دیگران سزاوارترم!»
سیره حکومتی آن حضرت نشان میدهد که ایشان نه فقط خود بلکه پیروان را نیز به کارگشایی و برآوردن حاجات برادر مؤمن تشویق و ترغیب میکردند؛ مهرهای گم شده در جوامع امروزی که اگر دغدغه خدمت برای آحاد مردم همگانی شود شاید کمتر دردمندی در جامعه اسلامی باقی بماند که پیامبرش مصداق بارز قول و فعل این عبارت است: «هر کس یک حاجت برادر خود را برآورد، چنان استکه در همه روزگار خدا را عبادت کرده است».
«فبما رحمة منالله لنت لهم و لو کنت فظّاً غلیظ القلب لا نفضّوا من حولک...»؛ اینکه خداوند شهادت بر مِهر پیامبر مهربانی میدهد بیانگر این مهم است که از مهمترین شاخصههای سیره حکومتی پیامبر(ص)، اصل مهرورزی و عشق و کرامت به مردم بود. اینکه ساعتها هوش و گوشش مصروف حرف و درد اعراب بادیه نشین میشد یا امتی را در صف جماعت مسجد برای شاد کردن دل کودکان در انتظار میگذاشت، نشان میدهد تنها، این مهربان رهبر است که در روز فتح مکه میتواند در قبال خیل انبوهی از دشمنی و کینه و استهزا و داغ عزیزان به دل نهادن، تلاش اولش آرام نمودن مردم نگران باشد و اگرچه اثر زخمهای بسیاری از اهالی این شهر بر قلب ایشان مانا و باقی بود، بگوید که امروز روز نبرد و انتقام نیست، بلکه روز رحمت و محبت است و من از تمام خطاهای شما گذشتم و آنگاه جمله معروفش را فرمود: «اذهبوا فانتم الطّلقاءُ». این شیوه کارآمد در مدیریت ایشان یعنی «مهرورزی»، «تکریم» و «اهمیت دادن به مردم» عامل اساسی عشق و محبت متقابل امت به ایشان بود و باعث رفع مشکلات و موانع طاقت فرسای جامعه نوپای اسلامی و گسترش اسلام میان اقوام مختلف شد.
برخورداری از «علم لدنّی» و هوش سرشار نسبت به سایرین در تشخیص امور، مانعی نبود تا ایشان بهصورت عملی امر قرآن کریم را اجرا نکند و در مسائل مربوط به جامعه از مشورت با دیگران استفاده نکند و با استبداد در رأی به نظرات سایرین بیاعتنایی نماید. نه فقط خود، صاحب این رذیله نبود بلکه بهصورت دائمی در گفتار و کردار از مسلمانان میخواست که این سنت را نصب العین خود قرار دهند که صد البته نظرخواهی ایشان از اصحاب در موضوعات بسیار مهم و اساسی، که حتی در بعضی موارد بقای حیات تمام جامعه اسلامی منوط به تصمیم صحیح در آن بود از نمونههای بارز آن است که این امر در مشورت ایشان با اصحاب در جنگهای «خندق»، «بدر» و «احد» به وضوح نمایان است.
سیره پیامبر اکرم(ص) هرگز سرکوب یا معدومسازی مخالفان نبود. پیامبر اسلام(ص) ضمن مدارا با مخالفان، برای ایجاد فضایی جهت ابراز نظرات و محاجّه آنان تلاش میکرد همچنان که تاریخ اسلام گواه بیشترین درجه تحمل و مدارای پیامبر(ص) با انحا و انواع توطئههای منافقان اهل مدینه است، ماجرای مباهله رسول مکرم اسلام یا عقد پیمان با مخالفان در عین قدرت از جمله موارد روشن این روش حکومتی است.
اگرچه بهره گرفتن از دنیا برای آخرت امری مذموم نیست ولی سیره نبوی بهعنوان اسوه و الگوی جامعه اسلامی، مبنی بر پرهیز از اشرافیگری و تأکید بر سادهزیستی است. اینکه اقشار ضعیف جامعه دلشان گرم به همسطحی با حاکم باشد و برای دیدن حاکم و زندگیاش نگاهی سافل به عالی نداشته باشند از اجزای لاینفک حکومت نبوی بود. اگر این نبی اسوه است و آن حکومت الگو و اگر تاریخ شاهد و گواه زنده ماست، خوب میدانیم روی آوردن بیقاعده حاکمان دینی به دنیا پاشنه آشیل بسیاری از حکومتهای دینی در طول تاریخ اسلام است که رسول اکرم(ص) بشدت در قول و در فعل نسبت به آن تحذیر میدادند.
*استاد فلسفه و کلام اسلامی و هیأت علمی دانشگاه آزاد
منبع: ایران
ارسال دیدگاه