دیدگاههای منتقد برجستهی ایتالیایی درباره آثار هنرمند ایرانی:
وقتی قاسمزاده سبیلهای «سالوادور دالی» را میزند
نمایشگاه آثار امیرمحمد قاسمزاده در فلورانس ایتالیا برگزار شد و یکی از منتقدان برجستهی ایتالیایی در نشستی مفصل به بیان دیدگاههایش دربارهی آثار این هنرمند ایرانی پرداخت.
به گزارش سرویس فرهنگی پانا؛ نمایشگاه آثار امیرمحمد قاسمیزاده با دعوت کانون «دانته» در ایتالیا، از 27 خرداد 1396 در شهر فلورانس در حال برگزاری است. در این نمایشگاه دو مجموعه نقاشی با عنوانهای «چوبزخمها» و «دانته و دیگران» به نمایش درآمده است.
در روزهای گذشته نشست نقد و بررسی آثار قاسمیزاده در ایتالیا و در شهر فلورانس برگزار شد. در این نشست پروفسور ریکاردو کاراپِلی از منتقدان برجستهی تاریخ هنر ایتالیا به بیان دیدگاههای خود درباره آثار قاسمیزاده پرداخت.
ريكاردو كاراپِلی گفت: من از همان ابتدای ورود متوجه شدم با نمايشگاه متفاوتی روبرو هستم. دغدغههای آرتيست جهانیست و اين نقاشیها به غايت جهان شمولاند. او با اين نقاشیها به تمام فرهنگها و كشورها سفر كرده است و به همين خاطر اين آثار میتواند در پاريس، لندن و نيويرك به نمايش در بيايند.
او در فرم با تكنيك ماهرانهاش به فضاسازیهای سادهای دست پيدا كرده است اما اين مسير تنها ظاهری ساده دارد. اين نقاشیها حروف و كلمات را ساده میكنند اما اين دليل سادگی آنها نيستند. به همين دليل محتوا و معنا در آثار اهميت ويژه دارد. او رنج درون را با هنری شاعرانه بيان میکند.
این منتقد ایتالیایی درباره بخش «چوبزخمها» در این نمایشگاه تاکید کرد: چوب زخمها، مجموعهای از جنس درد و رنج و نقاشی است! و او درد را معنا و ارزشی ديگر میبخشد. نقاش با كشيدن خود و سلف پرترههايش درون دردمند خود را عريانتر از تن عريانش به ما نشان میدهد و به دردهای مشترک انسان میانديشد و به آن میپردازد. مردانی زخم خورده بر روی هر بوم كه حكايتهای خود را دارند و همه يک نفر هستند.
او ادامه داد: من به محض وارد شدنم با آثاری مواجه شدم كه تأثيرش شبيه شلاق خوردن بود! تا مدتی ميخكوب شدم به تماشا...
در یکی از نقاشیها سلف پرترهای از نقاش را میبينيم كه تنها پشتش رو به ماست. تواضع، در برابر يا روبروی بومی سپيد. عريان و متفكر ايستاده است. با پا و تنی برهنه در خلوت خويش. اين تركيب بندی يكی از بهترين و در عين حال از قویترين نقاشیهایی است كه من در تمام عمرم ديدهام. چيدمان و كمپوزيسيونی بسيار خاص و آزاد دارد. اين يعني قدرتِ هنر در نگاهی كه اين هنرمند به ما ارائه میدهد.
کارپِلی گفت: اميرمحمد غير از اينكه نقاش است مجسمه ساز خوبي هم هست به همين خاطر احجام را خوب میشناسد و بيان میكند. در اثرِ ديگر مجسمهی «پیتا» از ميكل آنژ را يادآور است. در اين نقاشی دو شخصيت هست، يكي از سنگ و ديگری از گوشت و هر دو يكیست، هر دو او هستند، به همين خاطر كنجكاو شدم! شخصيتی كه روی دستان خودش افتاده است از گوشت و استخوان است، در حال خواب. اما اين خواب نيست كه مرگ را نشان میدهد يا به سمت مرگ رفتن را، مردن است. اين اثر يک نقاشی اصل است. تركيب حجم، مجسمه و نقاشی... خراشها و شكستگیها با تركيبهای روی فيگور نمود بيرونی پيدا میكند و نشان از رنج درون اوست.
به همين دليل نقاشیها با تفكر هنری شاعرانه پيدا میكند. در اين پرده روح از تناش جدا شده تا روی دستِ مردهی خويش بيفتد.
او ادامه داد: اثر بعدی نقاشی ِزخمهایی است كه روی تن خودش مثل چوب خط یک زندانی میكشد. شبيه زندانی انفرادی است، اين زخمها از عمق روح میآيند و تاريكی موقعيتهای درون هنرمند است. او در کوچههای شرق و در خاورمیانه قدم زده است.
اثر ديگر؛ نقاش در حال زدن سبيلهای سالوادور دالی است و اين هم يكی ديگر از بهترين نقاشیها است. دالی وحشت زده است و مضطرب تحت فشارِ بسيار، گرفتار نقاشی ديگر شده كه مشغول زدن سبيلهای اوست. زدن سبيلهای سورئاليسم.
كه البته من كاملا موافقم!
بايد اشاره كنم كه آرتيست در عين تواضعش هميشه فروتن نيست و با اعتقاد به تفكراتش به بيانهایی بی پروا دست میزند و اين از قدرت تجسم و هنر او ناشی میشود.
کاراپِلی گفت: در جايی ديگر نقاش خود را در آغوش گرفته است و باز نشانِ رنج و تنهايی بزرگِ اوست. اميدوارم اين تنهايی و رنجها و زخمها روزی تمام شوند هرچند در پايان، تمامشان بدل به آفرينشهایی بیبديل شدهاند. چرا كه همه اين آثار نشان میدهند كه میتوان از رنجها هم لذت برد و اين يعنی زيبايی شناسی .در آخر میخواهم بسيار ويژه تبريک شخصی خود را به اين هنرمند اعلام كنم و خوشحال هستم كه اين آثار در يكی از گرانقدرترين و بهترين مكانهای جهان به نمايش درآمده است.
بخشی از نمایشگاه قاسمیزاده به پرترههایی از دانته و ديگر مشاهير هنرهای تجسمی ا
ختصاص دارد. کاراپِلی درباره این بخش گفت: ديدن اين مجموعه اسباب افتخار و شادی ست كه در اين ميان به چهرههایی چون ميكل آنژ و داوينچي و رافائل به معاصرانی چون امبرتو بوچي و موديليانی و جاكومتی برمیخوريم كه جوان هنرمندی از شرق و ايران با شناخت عميق در هر اثر آنان را به تصویر كشيده است و متاسفم برای بسياری از هموطنانم كه بسياری از اين بزرگان را نمیشناسند.
پرترهی اميرمحمد قاسمیزاده (نقاش و مجسمه ساز ايرانی) به پيشنهاد هيأت مديرهی خانهی «دانته» در سالن اصلی مشاهير آن موزه در كنار نقاشان برجستهی معاصر ايتاليا نصب و نگهداری میشود.
خانهی دانته در قرن نوزدهم ميلادی با جمعی از نقاشان امپرسيونيست و ديگر هنرمندان برجستهی ايتاليا به تأسيس میرسد.
در اين خانه_موزه بسياری از آثار نقاشان، مجسمه سازان و اسناد مهم تاريخی اعم از دست نويسِ شعرهای شاعران و نويسندگان نگهداری میشود.
در سالن اصلی «سلف پرترهی» تمام نقاشان برجستهی تاريخ اين موزه به چشم میخورد كه به صورت نمايش دائمی بر ديوارها نصب شدهاند.
در گالری اين موزه نقاشان برجسته بسياری چون موديليانی، فرانسسكو چياپلی، امبرتو بوچی و ديگران... آثارشان را به نمايش درآوردهاند.
مجموعهی پرترههای اعضای خانهی دانته همراهِ تعدادی از آثارشان در كتاب جديدی به تأليف معاونت اين كانون در دست تأليف و انتشار است. خانم ماركينی معاون کانون هنرمندان خانه دانتهی فلورانس میگوید که سلف پرترهای از اميرمحمد قاسمیزاده نقاش جوان ايراني كه جديدترين عضو خانهی دانته نيز هست، درشمار ديگر نقاشان اين كتاب خواهد آمد.
همچنین مجسمهای از ساختههای قاسمیزاده در موزهی خانهی دانته نگهداری خواهد شد.
پس از جلسهی نقد و بررسی آثارِ اميرمحمد قاسمیزاده فيلمی كوتاه ساختهی قاسمیزاده به نام «برف و بوم» به نمايش درآمد كه مورد استقبال منتقدان قرار گرفت.
در این نمایشگاه مریم بخشی مدیر هماهنگی و مترجم نمایشگاه فلورانس و کیوان صدیقی به عنوان مدیر برنامه فعالیت میکنند.
نمایشگاه نقاشیهای امیرمحمد قاسمیزاده از 17 تا 20 جولای 2017 در خانهی «دانته» در شهر فلورانس برگزار شد.
ارسال دیدگاه