یادداشت اختصاصی کارگردان «از بان تا تان» برای پانا:

قهرمانی به تعداد فالوورها نیست

​تهیه کننده، نویسنده و کارگردان نمایش «از بان تا تان» در یادداشتی با کنایه به خواننده رپی که مورد تقدیر یک خبرگزاری قرار گرفت، برای پانا نوشت: قهرمان و اسطوره فردی است که برای رضای خدا، ناموس و اعتقاداتش می جنگد؛ نه جوانی که با چهار میلیون فالوور دچار توهمات تصمیم گیری برای یک مملکت و نسخه پیچی برای مردم شده است؟!

کد مطلب: ۶۴۴۱۱۳
لینک کوتاه کپی شد
به گزارش خبرنگار فرهنگی پانا؛ اشکان درویشی تهیه کننده، نویسنده و کارگردان نمایش «از بان تا تان» در یادداشتی درباره هدف خود از اجرای این اثر نمایشی با ادای احترام به شهیدان نوشت:
« شاید نوشته من مقایسه ای نظیر واژه های اشتباه و غلط باشد؛ اما به واقع هدف از شروع تئاتر «از بان تا تان» حسرت یک جوان ایرانی است که می بیند تتلو و افرادی مشابه او، خودشان را قهرمان و اسطوره معرفی می کنند و این در حالی است که قهرمان ها و اسطوره های واقعی ما هنوز به آغوش پدران و مادرانشان بازنگشته اند و چه گمنام و غریبانه قهرمانی و اسطوره بودنتان را در نبود فضای مجازی در سال هایی دور، خیلی بی ادعا برای ما به ثبت رساندید.‌‌
به حال افرادی که باعث می شوند چنین شخصیت های کوچکی خود را قهرمان و اسطوره فرض کنند، نیز باید تاسف خورد. قهرمان زندگی من به عنوان جوانی ایرانی شهیدی است که دلش را به دریا زده و پرپر شده است؛ اسطوره جوانی است که برای لایک ‌و کامنت تلاش نکرد و حالا هم برای لایک و کامنت از مرزهای کشورش دفاع نمیکند. قهرمان و اسطوره فردی است که برای رضای خدا، ناموس و اعتقاداتش می جنگد؛ نه جوانی که با چهار میلیون فالوور دچار توهمات تصمیم گیری برای یک مملکت و نسخه پیچی برای مردم شده است؟! به راستی که فضای مجازی صورت تخریب شونده اش را در باور او نهادینه کرده است!
نه عضوی از یک خانواده ی شهیدم نه خانواده ی جانباز؛ اما دغدغه ام پدران و مادران کهنسالی است که در انتظار برگشت قهرمان ها و اسطوره های بی ادعایشان هستند. دلم می گیرد وقتی همسایه روبرویی مان را می بینم که مادر یک شهید است و هربار من را می بیند، نمی دانم چطور باید پیش چشمانش قدم بزنم؛ در حالیکه حسرت ازدواج پسرش را دارد... .
دریغا که هنوز به فرزندان این خانواده ها سهمیه ای می گوییم. وقتی هفت ساله بودم و در نوازش های مادر و پدرم غوطه می خوردم، پسر و دختر «سهمیه ای» -به تعبیر نادست برخی از ما- هفت ساله حسرت آغوش گرم پدر و یا حسرت محبت و دست نوازش مادر را با خود کول کردند و چه بار سنگینی! حواسمان باشد چه می گوییم‌ و چرا می گوییم.
کمی درنگ کافی است... به بسیاری از سوالاتمان پاسخ داده می شود. »

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار