یادداشت «احمدرضا حجارزاده»،کارگردان اجراخوانی «پینوکیو می‌خواهد بمیرد»

​پینوکیو هابیل است یا قابیل؟

​در آستانه اجراخوانی «پینوکیو می خواهد بمیرد» احمدرضا حجارزاده کارگردان این اثر یادداشتی را در اختیار پانا قرار داد.

کد مطلب: ۶۴۴۰۸۴
لینک کوتاه کپی شد
به گزارش خبرنگار فرهنگی پانا؛ اجراخوانی «پینوکیو می‌خواهد بمیرد» به نویسندگی داریوش رعیت و کارگردانی احمدرضا حجارزاده، روز شنبه 31 تیرماه، ساعت19در تماشاخانه باران روی صحنه می‌رود. در این اجراخوانی که در حقیقت تلفیقی از اجرا و نمایشنامه‌خوانی است، پونه عبدالکریم‌زاده، علی نجفی، حسین کریمی‌راد، طاها محمدی، آرش صادقیان، مهدی ایمانلو و بارمان اهورا ایفای نقش می‌کنند و گیسو قارنی توضیح صحنه‌ها را خواهد خواند. حجارزاده پیش از این در سال‌های 93 و 94نیز نمایشنامه «کبوتری ناگهان» نوشته محمد چرمشیر را در سه نوبت اجراخوانی کرده که با استقبال خوب تماشاگران روبه‌رو شده بود. این کارگردان، همچنین تاکنون فیلم‌های کوتاه «عشق‌بازی یا چگونه یاد گرفتم دست از نگرانی بردارم و مرگ را دوست بدارم»، «برداشت»،«حرف» و «فرشته من» را نوشته و کارگردانی کرده که برای ساخت فیلم حرف موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم و کارگردانی از ششمین جشنواره عکس «دوربین.نت»شده است. به بهانه اجراخوانی «پینوکیو می‌خواهد بمیرد»، این کارگردان جوان یادداشتی را در اختیار پانا قرار داده که به شرح زیر است:
شاید شما هم این شوخی طنزآمیز را شنیده باشید که به کسی گفتند «مثل بچه‌ی آدم رفتار کن» و او پاسخ داد:«کدام بچه‌ی آدم؟ هابیل یا قابیل؟». به راستی اگر بنا باشد امروز و از این پس مثل بچه‌ی آدم زنده‌گی بکنیم، ما کدام بچه‌ی آدم را برمی‌گزینیم؟ تا به حال با خود اندیشیده‌ییم ما و افرادی که جهان روابط انسانی ما را احاطه کرده‌اند، نواده‌گان کدام فرزند حضرت آدم ـ درود خداوند بر او باد ـ هستیم؟ این روزها نظم عمومی زمین به هم ریخته و بر رفتار آدمیان نیز تاثیر چشم‌گیری گذاشته. باورم بر اینست در عصر حاضر، آدم‌بودن دشوارترین کار دنیاست و برای درمان کسانی که رفتاری غیرانسانی دارند، چه نسخه‌یی می‌توان تجویز کرد؟ چه نسخه‌یی غیر از مرگ و نیستی و خون‌ریزی؟ چگونه می‌توان به شیوه‌ی مهربانی و نوع‌دوستی، دیگران را هدایت کرد و از این همه جنایت هولناکی،که به نام بشر رقم می‌خورد، رهایی یافت؟ با کدامین اندیشه؟ کدامین وسیله و ابزار؟ معتقدم در این زمانه ناهنجار، نه تنها،که یکی از مهم‌ترین راه‌های دعوت انسان‌ها به مهربانی و هم‌دلی، و هم‌چنین مبارزه با خشونت و کینه و نفرت، هنر است و چه هنری بالاتر از تئاتر؟ نمایشنامه‌ی «پینوکیو می‌خواهد بمیرد» را سال‌ها پیش خوانده بودم؛ بارها و بارها و هر بار آن را می‌خواندم، بیش‌تر با پینوکیو هم‌ذات‌پنداری می‌کردم، با عروسکی چوبی که روزگاری قهرمان کودکی همه‌ی ما بود و با چه شور و انگیزه‌یی تلاش او را برای نجات از ذات پلید روباه مکار و هم‌دستش گربه‌نَره دنبال می‌کردیم تا عاقبت آن عروسک چوبی، تبدیل به یک آدم حقیقی بشود و دلِ ژپتو، پیرمرد تنهای خسته را شاد بکند، و در این راه،کسی به انتخاب نوع آدم میان هابیل و قابیل نمی‌اندیشید اما حالا نگاهی به انسان‌های زمین بیندازید. انگار همه با خود عهد کرده‌اند فرزندان قابیل و شَر و شیطان باشند و دیگر از نسل هابیلِ درست‌کار جز تنی چند باقی نمانده. حتا در همین نمایشنامه، پینوکیو نزد فرشته مهربان،که دیگر از مهربانی او هم خبری نیست، اعتراف می‌کند «از وقتي من آدم شدم، چيزهايي ديدم و كارهايي كردم كه اگر يه عروسك چوبي بودم، دود مي‌شدم و مي‌رفتم هوا ... من با اين دستام خيليارو كُشتم؛ موقعي كه عروسك چوبي بودم نه، موقعي كه ديوانه بودم نه، درست موقعي كه در سلامت كامل عقل و جسم بودم» و زمانی که دست آدم به خون هم‌نوع خود آلوده شد،کار او تمام است.کُشتن،کاری است که هیچ حیوان و جانوری با هم‌نوع خود نمی‌کند! اما انسان‌ها به ساده‌گی مجوز مرگ یک‌دیگر را صادر می‌کنند و شب‌هنگام با خیال راحت و در آسوده‌گی کامل می‌خوابند،گیرم خواب‌های‌شان پریشان. چه باک؟ مهم قدرتی است که با آن توانسته‌اند موانع کوچکِ بودن‌شان را از سر راه بردارند، و افسوس که انسان معاصر برای بودن دست به چه کارهایی که نمی‌زند.
اجراخوانی نمایشنامه «پینوکیو می‌خواهد بمیرد» از هر نظر تجربه گران‌قدری برای بنده بود. هم‌کاری با بازیگران توانمندی هم‌چون خانم دکتر پونه عبدالکریم‌زاده،که حضورشان در این اجرا افتخار و اعتباری برای ما بود و هست، و علی نجفی عزیز، بازیگر و کارگردان با هوش و استعدادی که متاسفانه به اندازه لیاقتش در عرصه‌ی هنر، قدر ندیده، و دیگر بازیگران خوب کار نظیر حسین کریمی‌راد، طاها محمدی، آرش صادقیان‌حقیقی، بارمان اهورا و مهدی ایمانلو، نکته‌های ارزشمندی از هنر به من آموخت. علاوه بر این، دوستان جوان و تازه‌نفسی در این اثر کنارم بودند که بی‌حضور آنها، قطعن مسیر ما ناهم‌وارتر می‌شد. به هر تقدیر در فرصتی کوتاه و با تعداد جلسه‌های محدود تمرین، تمام توش و توان‌مان را به کار گرفتیم تا اثری در خورِ پیام نمایشنامه و تفکر و دیدگاه مخاطبان محترم آماده بکنیم. امید آن‌که به مقصود رسیده باشیم. منتظر دیدار همه‌ی علاقه‌مندان به هنر بی‌همتای نمایش هستیم. وعده‌ی ما: روز شنبه 31 تیرماه، ساعت 19 تماشاخانه باران.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار