درس

آیا می توانید عکاس جنگ باشید؟

واحد آموزش پانا: عکاسی در جنگ، از جمله کارهای بسیار دشوار،پرمخاطره و در عین حال وظیفه ای انسانی است که از عهده هرکسی بر نمی آید. با وظایف و ویژگیهای عکاس خبرنگاران در صحنه های جنگ به قلم "الن ویلسون" و ترجمه "محمدرضا سمندر" که از یک کانال عکاسی اخذ شده است وبا تغییرات نگارشی تقدیم می شود، آشنا شوید:

کد مطلب: ۶۰۳۳۲۶
لینک کوتاه کپی شد

دوربین به جای تفنگ

عکاس شاهد است و شاهد جنگ بودن از اسفبارترین تراژدی هاست. اما وقتی به جای تفنگ دوربین به دست داشته باشید چطور؟ فاجعه را چگونه می بینید؟ و از چه چیزی عکس می گیرید؟ و از آن مهمتر بعد از گرفتن هر عکس، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چه برای خودتان و چه برای آنان که عکس شما را می بینند؟

آیا در مقام یک انسان، این تجربه نگاهتان را به خود و نسل بشر تغییر خواهد داد؟ آیا بر قضاوت بینندگان عکس تاثیر خواهد داشت؟

عکاسان جنگ؛همواره در مظانِ سنگین ترین اتهام ها هستند،گروهی فکر می کنند آنان برای فروکش کردن هیجانات بی پایان خود در انتظار جنگی دوباره اند تا لنزهایشان را در چهره زخم خورده قربانیان فروکنند و برای خود شهرتی بسازند! گروهی گمان می برند؛ عکاسان جنگی در انتظار شکار تصاویراند؛ لاشخورهایی که برای مصیبت انسان ها چشم می درانند! و گویی بشریت وظیفه ثبت تصاویر این نمایش فاجعه بار را به این رباتهای انسان نما سپرده است! آری عده ای فکر می کنند که عکاسان جنگ از احساس و عواطف انسانی بی بهره اند! آنها می توانند خشن ترین و خونبارترین صحنه ها را ببینند و از زوایای مختلف عکس بگیرند بدون اینکه متاثر شوند!

اما حقیقت چیز دیگری است؛ عکاسان جنگ، در اِزای تماشای این همه رنج، تاوانی سنگین پرداخت می کنند!

صحنه هایی که فراموش نمی شود

براساس تحقیقات Columbia journalism review" " موسسه عکاسان جنگ در مقایسه با همقطاران خود،مثل افسران پلیس و آتش نشانها در حد مشخص و معناداری از "پی.تی.اس.دی"، افسردگی و اندوه روانی رنج می برند. آنها میزان بالاتری از این ضایعه را تجربه می کنند و در حقیقت می توان گفت؛ رکورددار میزان این اختلال روانی در میانِ تمامِ از جنگ برگشتگان هستند.

این عکاسان صحنه های وحشتناک خونبار و غیر انسانی را به یاد می آورند که هرگز نمی توان در قاب یک عکس به تصویرشان کشید. اما، با این حال و با وجود تمام فشارهای اجتماعی و حساسیتهای رسانه ای، ثبت این تصاویر را تعهد خود می دانند تا شاید تلنگری باشد تا بشر از این همه وحشی گری و خون بارگی دست بردارد.

اگرچه این تصاویر در تاریک خانه ی ذهن عکاسان جنگ،همچنان می ماند و مخفی است و هر چند گاه یکبار در اثر فشار حاصل از .... این همه خاطرات تلخ در ضمیر پنهانشان ناگاه در خودآگاهشان سرریز می شود و خواب و بیداری را از آنان می گیرد.

آنان هیچوقت این صحنه های غیرانسانی را از یاد نمی برند و آسیب های جدی روحی و روانی ببینند. اما با وجود این همه آسیب چرا دست از این کار پرمخاطره بر نمی دارند؟ آنها ممکن است جانشان را در جریان عکاسی در جنگ از دست بدهند و اگر هم اینگونه نباشد یک عمر با خاطرات تلخ آن زیست می کنند و خواب و بیداری ندارند، پس چرا می مانند؟

به دوش کشیدن بار امانت

«جیمز ناکتوی» عکاس مشهور جنگ، در بیشتر جنگ‌ها و خشونت‌های منطقه‌ای حضور داشته است: عراق، اسرائیل، لبنان، افغانستان، اندونزی، و بسیاری از دیگر کشورها.

ناکتوی معتقد است؛ در عکس‌هایش بالاتر از ثبت یک خاطره بصری را دنبال کرده است و براین باور است که عکس‌هایش بر ذهن مردم جهان تأثیر خواهد گذاشت. او امیدوار است که این تأثیر باعث توقف جنگ، گرسنگی و فقر در جهان شود.

او می‌گوید؛ رسانه‌ها و نشریات به موضوعات بحرانی که مورد نگرانی مردم است، توجه نمی‌کنند. مردم را به نگاه عمیق‌تر ترغیب نمی‌کنند و فقط راه فرار از واقعیت را پیش روی مردم می‌گذارند. او می‌افزاید؛ رسانه‌ها در اغلب مورد برای نگرانی‌ها و دغدغه‌های مردم و مخاطبان خود ارزش قایل نیستند.

او ادامه می‌دهد در حقیقت مردم می‌خواهند بدانند تراژدیهای بزرگ در کجای جهان در حال وقوع است؟ آنها خواستار راه چاره برای بحران‌های انسانی هستند.

ناکتوی می‌گوید؛ وظیفه همه ما و رسانه‌هاست که به این بحران‌ها توجه کنیم و وظیفه داریم هر کاری می‌توانیم بکنیم. اگر ما کاری نکنیم چه کسی به مردم کمک خواهد کرد؟ باید راه‌حلی برای تغییر زندگی بشر وجود داشته باشد و ما با نشان دادن زشتی‌ها می‌گوییم که بشر می‌تواند زیبا بیافریند.

ارزش‌های اخلاقی

"دان مک کالین" نیز بعد از 20 سال عکاسی جنگ می‌گوید: دوباره، پس از سال‌ها، آن پرسش‌های اخلاقی به سراغم آمده است. [پرسش‌های اخلاقی که برای هر عکاسی در صحنه‌های نبرد پیش می‌آید و تا مدتها ذهن و روح او را درگیر خود می کند] "کالین" برای توضیح بیشترِ این پرسش‌های اخلاقی به خاطراتی از صحنه‌هایی که دیده است اشاره می‌کند؛ ‌او از روزهایی می‌گوید که در کنگو عکاسی می‌کرد. جایی که نظامیان، جوانانِ شورشیِ حامیِ «پاتریس لومومبا» را برهنه کرده بودند و با اسلحه شکنجه‌شان می‌کردند (عکس زیر)، شورشیان برهنه عاجزانه به "مک کالین"(عکاس) نگاه می‌کنند؛‌که شاید او بتواند یک کاری برای آنها بکند! اما کاری از دست "مک کالین" برنمی‌آید، چون در صورت هر حرکتی، نظامیان او را نیز می‌کشتند.

" مک کالین " ، فقط به عنوان شاهد، تصاویر آن فاجعه را ثبت کرد و فراموش نکنیم که به جرم همین عمل ممکن بود مجازات شود. جهان آن لحظه و آن عکس را هرگز فراموش نخواهد کرد.

کمک به قربانیان، کار من نیست

"مارک برک" هم سالها عکاس جنگ بوده است. او تنها سفر می‌کند و از قربانیان بعد از جنگ در کنگو عکاسی کرده است. او درباره وظیفه ی عکاسان جنگ در کمک به قربانیان می‌گوید: «من هرگز به قربانیان و زمان و مکان فاجعه نزدیک نمی‌شوم این کار من نیست.»

در جستجوی روح انسانی

"برک" برای نشان دادن حقیقت واقعی این عکس به جوانانِ شورشی اشاره می‌کند و می‌گوید: «آنان تصویرگر چیزی شبیه نوعی معنویت محض هستند. چیزی که به شدت انسانی است.»با این حال، مهمترین اصل برای انسان، تنها "انسانیت" است.

"برک" ادامه می‌دهد: «یک روز بعد از یکی از بمبارانها، از راهنمای خود خواستم مرا به کوهستان‌های کنگو ببرد تا از گوریل‌های پشت نقره‌ای عکس بگیرم، احساس می‌کردم به اندازه کافی سوژه انسانی داشته‌ام.» و شاید همین دلیلِ "برک" باعث شد که "مک کالین" نیز در دوران بازنشستگی به «سامرست» برود و به فعالیت‌های باغبانی و زیست محیطی روی بیاورد.

*** [ براین اساس شاید بتوانیم به عکاسان جنگ توصیه کنیم، که بعد از مدتی عکاسیِ جنگ، مدتی ذهن و روح را فارغ از هر مسأله انسانی کنند و گوشه خلوتی را با طبیعت داشته باشند .]

کالین می‌گوید: «فکر می‌کنم اجازه دارم با "عشق ورزیدن" به محیطی که در‌ آن زندگی می‌کنم. روح و روانم را آرام کنم.»

-----------------------------------------------------------------------------

*برگرفته از یک وبلاگ و کانال آموزش عکاسی با توضیحات و تغییرات واحد آموزش پانا

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار