مروری بر 121 سالگی سینمای ایران به مناسبت روز ملی سینما

تهران (پانا) - ماجرای ورود ایران به عرصه جادویی به نام سینما از یک تابستانی در سال 1279 آغاز شد. 5سال از اختراع سینما در جهان توسط برادران لومیر گذشته بود که مظفرالدین شاه قاجار با همراهی ابراهیم‌خان عکاس‌باشی نخستین دوربین فیلم‌برداری را وارد کشور کرد.

کد مطلب: ۱۲۱۴۱۵۳
لینک کوتاه کپی شد
مروری بر 121 سالگی سینمای ایران به مناسبت روز ملی سینما

بعدازاین تاریخ 30 سال طول کشید تا اولین فیلم سینمایی در ایران ساخته شود. سال 1309 نخستین فیلم داستانی سینمای ایران به نام «آبی و رابی» توسط آوانس اوگانیانس ساخته شد. همچنین اولین فیلم ناطق ایرانی یعنی «دختر لر» سال1312 شمسی یعنی ۱۹۳۳ میلادی ساخته شد. اولین فیلم ناطق جهان فقط 33سال قبل‌تر از آن در پاریس به نمایش درآمده بود.

در سال 1379 مسئولین خانه سینما جشن صدسالگی سینما در ایران را به مناسبت همان سفر مظفرالدین شاه نام‌گذاری کردند و سینما به‌عنوان یک روز ملی در تقویم رسمی کشور ثبت شد. در این گزارش به بررسی وضعیت سینمای ایران از دهه40 تا دهه90 پرداخته و مهم‌ترین و شاخص‌ترین فیلم‌های هر دوره را مرور می‌کنیم.

وضعیت سینمای ایران در دهه 40 و 50

در دهه‌های 20 و 30 سینمای ایران محتوا نقش مهمی نداشت و عموماً شکل عامه‌پسند و تجاری داشت. در دهه 40 و 50 موج نویی در سینمای ایران به راه افتاد و به نسبت گذشته آثار فاخری ساخته ‌شد که کمک بسیاری به ارتقا سطح فرهنگ و سلیقه جامعه کرد و راه برای ساخت آثار پرمحتوا باز شد. اواخر دهه 30 و در طول دهه 40 می‌بینیم که در شماری از فیلم‌های ایرانی تیپ‌های مرکزی و محوری کلاه‌مخملی‌ها و افراد جاهل مسلک هستند.

این آدم‌ها از طریق مناسبات فردی و خانوادگی و لهجه و ادبیات و حضور اجتماعی‌شان، پیشنهاددهنده یک نوع مرام و مسلک اخلاقی هستند که زمینه‌های انطباقی خود را از یک جامعه ارزشی و سنتی کسب می‌کنند. این به‌خودی‌خود، برای اشاره به یک جامعه در حال گذار که مدرنیته را به‌شکل ناشیانه و انحرافی تجربه می‌کرد، چیز بدی نبود اما فراتر از این سرگرمی‌سازی و قصه‌پردازی و پیشنهاد اخلاقی و مضمونی، نباید اینگونه افراد با ارائه شمایلی انتزاعی و غلو شده از خود جدا از نشانه‌های ظاهری خود باعث یک تناقض آشکار شوند. چون بیننده عامی و خلع سلاح شده ناخودآگاه دچار سردرگمی می‌شود و در مقایسه با رئالیسم جاری نمی‌داند کدام بخش از پیکره این آدم را باورکند.

در سینمای دهه چهل موضوعاتی مورد استقبال تماشاگران قرار می‌گیرد که در آن قهرمانی که زندگی شبیه به زندگی سایر مردم دارد علیه ظلم زمانه خود می‌آشوبد. فیلم «گنج قارون» از پرفروش‌های دهه چهل بود. بعد از آن مسعود کیمیایی در اواخر دهه40، با فیلم «قیصر» رکورد فروش را در ایران جابه‌جا کرده بود. قیصر که تحولی در قصه‌گویی سینمای عام‌پسند ایران بود، حدود 500هزار نفر را به سالن سینما کشاند تا مقام پرفروش‌ترین فیلم دهه چهل را کسب کند و «سیامک یاسمی» را با فیلم‌های پرفروشش «دالاهو» و «گنج قارون» پشت‌سر بگذارد.

از جمله مهم‌ترین فیلم‌های سینمای ایران در قبل از انقلاب عبارت‌اند از:
«خداحافظ رفیق»، فیلمی به کارگردانی امیر نادری است. اولین فیلم بلند سینمایی امیر نادری و یک اقتباس درخشان از فیلم ریفیفی ساخته ژول داسن است .

« آدمک»، فیلمی به کارگردانی خسرو هریرتاش است. اولین فیلم بلند سینمایی خسرو هریرتاش و یکی از دو فیلم هریرتاش که راش‌های آن باقی‌مانده است؛ این فیلم همچنین باعث شهرت صدای فریدون فروغی شد که تا قبل از اکران این فیلم یک خوانندۀ ناشناس بود.

«صبح روز چهارم» فیلمی به کارگردانی کامران شیردل است. اولین فیلم داستانی کامران شیردل مستندساز برجسته‌ای که عمده آثارش قبل از انقلاب توقیف شدند.

«بی‌تا»، فیلمی به کارگردانی هژیر داریوش است. اولین و تنها فیلم بلند داستانی هژیر داریوش از چهره‌های بسیار مهم سینمای روشنفکرانه ایران.

«رگبار»، فیلمی به کارگردانی بهرام بیضایی است که اولین فیلم بلند داستانی وی است. «تنگنا»، فیلمی به کارگردانی امیر نادری است. یکی از اولین فیلم‌های سینمای ایران که از سوی سیستم حاکم و رسانه‌های موافق متهم به سیاه‌نمایی غیرقابل‌پذیرش و بیش‌ازحد شد.

«در غربت»، فیلمی به کارگردانی سهراب شهید ثالث است. اولین فیلمی که سهراب شهید ثالث در آلمان غربی می‌سازد؛ فیلم جایزۀ بهترین فیلم به مفهوم مطلق را از کمیتۀ رسمی ارزش‌گذاری فیلم دولت آلمان فدرال را می‌برد.

«چریکۀ تارا»، فیلمی به کارگردانی و نویسندگی بهرام بیضایی فیلم‌ساز ایرانی است. این فیلم که از ساخته‌های برجسته وی است پس از انقلاب ۵۷ توقیف شد و هیچ‌گاه به نمایش عمومی درنیامد. این نخستین فیلم توقیفی پس از انقلاب و نخستین فیلم ایرانی در فستیوال کن (۱۹۸۰) است.

«یک اتفاق ساده»، فیلمی به نویسندگی امید روحانی، سهراب شهیدثالث و کارگردانی سهراب شهید ثالث است. از شاخص‌ترین آثار اولیه و از نطفه‌های جنبش نوین سینمای رویکردگرا که جدا از سینمای موج سوم در دهه ۵۰ شمسی ظاهر شد.

از جمله فیلم های انقلاب دهه50 می توان به فیلم «اسرار گنج دره جنی» ساخته ابراهیم گلستان اشاره کرد. وی در سال 1353 کتابی نیز به همین نام بر اساس آن فیلم نوشته است.

«گوزن‌ها»، فیلمی به کارگردانی مسعود کیمیایی است که از محبوب‌ترین آثار این هنرمند است و در ضمن سیاسی‌ترین فیلم‌های اوست.

«دایره مینا»، فیلمی به کارگردانی داریوش مهرجویی است. این فیلم پنجمین فیلم داریوش مهرجویی و نخستین فیلم رنگی او و دومین کار مشترک او و غلامحسین ساعدی است. فیلم به مدت سه سال توقیف بود و سرانجام در 1356 پروانهٔ نمایش گرفت. «سفر سنگ»، فیلمی به کارگردانی مسعود کیمیایی است.

«گزارش»، فیلمی به کارگردانی عباس کیارستمی است. گزارش نخستین فیلم بلند عباس کیارستمی و یکی از اتفاقات بزرگ سینمای ایران درست در آستانه انقلاب و دگرگونی عظیم سال 1357 و یک حلقۀ واسط مابین سینمای متفکر قبل از انقلاب و جریان نوین سینمای جهانی پس از انقلاب ایران است.

«کلاغ»، فیلمی به کارگردانی بهرام بیضایی است که پس از کوشش نافرجام برای ساختنِ فیلم حقایق دربارۀ لیلا دختر ادریس، ساخته شد. «مرثیه»، فیلمی به کارگردانی امیر نادری است. مرثیه مشخصه کامل سینمای دهه پنجاه نادری را در بردارد. فقدان قهرمان، روایت آدم‌های از همه‌جا مانده و ول شده، نزدیک کردن جهان فیلم و بازیگران (نا بازیگران) به زندگی واقعی، سینمایی سیاه و سرشار از یاس و بن‌بست.

وضعیت سینمای ایران در دهه 60
در شروع دهه شصت، ایران به‌تازگی انقلابی داخلی را پشت سر گذاشته است که هنوز پس‌لرزه‌های آن در دل جامعه وجود دارد. این جامعه هنوز مسائل حل‌نشده و ابهاماتی که طبیعت جوامع در چنین احوالی است را با خود دارد. ارزش‌ها عوض‌شده‌اند و تضادی بین هنجارها و ناهنجاری‌هایی که بسته به قبل و بعد از انقلاب بازتعریف شده‌اند، روی‌داده است.

فیلم‌های برجسته در سینمای دهه 60 در ایران فیلم‌هایی هستند که به‌رغم محدودیت‌هایی که پس از انقلاب با آن مواجهه شده‌اند اما حوزه متنوعی از موضوعات را برای مطرح کردن داشتند و از سوی دیگر امکان برجسته ساختن مفاهیمی را داشتند که پیش‌ازاین نداشته‌اند و به تعبیری شاید پس‌ازآن هم چنین امکانی را در «این حد از گستردگی» ندارند. درنتیجه تولیدات این دهه هم به لحاظ برهه زمانی و هم به لحاظ ملاحظات ساختی‌شان، منحصربه‌فرد و بی تکرار هستند.

از جمله آثار سینمایی برجسته و ماندگار دهه60 عبارتند از:
«دونده» به کارگردانی امیر نادری و بازی مجید نیرومند را می‌توان نمونه برجسته و پیشگامی از سینمای کودک و نوجوان و آنچه بعداً در کارهای دیگران از جمله مجید مجیدی برجسته شد، دید.

«باشو، غریبه کوچک» به کارگردانی بهرام بیضایی تصویری متفاوت و داستانی جدید از جنگ به تصویر می‌کشد؛ داستانی که آن‌قدر در این‌گونه جدید است که تا مدتی به دلیل همین غیرجنگی بودن توقیف می‌شود. این فیلم به مدت پنج سال پس از ساخت، توقیف بود و در سال ۱۳۶۹ اکران شد.

«خانه دوست کجاست؟» به کارگردانی عباس کیارستمی یکی دیگر از پیشگامان شاخص سینمای کودک و نوجوان است که به نامی ماندگار در سینمای ایران بدل شده است.

«طلسم» به کارگردانی داریوش فرهنگ ازاین‌جهت در تاریخ سینمای ایران و کارنامه دهه شصت حائز اهمیت است که فیلمی به ذات و در غایت ترسناک است؛ موضوعی که پس‌ازاین فیلم، همواره سینمای ایران را در این حوزه با کاستی همراه ساخته و تشکیل ژانر وحشت را با مانع روبرو ساخته است.

«عروس» به کارگردانی بهروز افخمی فیلمی است که می‌توان آن را سدشکنی و شروعی دوباره بر نمایش عشق زمینی پس از انقلاب در سینمای ایران دانست.

«کمال‌الملک» به کارگردانی علی حاتمی اثری است که تلاش دارد تا با بهره‌گیری از جلوه‌های بصری جذاب از فرهنگ سنتی و تاریخی ایران، توخالی بودن دربارهای شاهان قاجار از تفکر و اندیشه را تصویر بکشد.

«شیر سنگی» به کارگردانی مسعود جعفری جوزانی جزو همان فیلم‌نامه‌های فاخر دهه ۶۰ است؛ فیلمی که از خلال روایت رقابت دو ایل بزرگ، مسئله نفوذ انگلیسی‌ها و بحث‌های تاریخی را پیش می‌کشد.

«مادر» به کارگردانی علی حاتمی بی‌شک یکی از آثار ماندگار سینمای ایران است. «بایسیکل‌ران» به کارگردانی محسن مخملباف یک درام منحصربه‌فرد با فیلم‌نامه‌ای صاحب‌سبک است زیرا صاحب اثر در زمانی به سراغ یک موضوع در سینمای ایران می‌رود که هنوز برای سینما و جامعه چندان برجسته نیست و آن مهاجرت افغان‌ها به ایران است.

«کلوزآپ» به کارگردانی عباس کیارستمی با بازی حسین سبزیان شاید نوعی شیطنت فرمی کیارستمی بود که سوژه فوق‌العاده جذابی هم داشت. فیلمی درام که شبیه مستند بود اما در حقیقت فقط بُعد رئال پررنگی بر اساس یک داستان واقعی داشت؛ نگاه پیچیده‌ای به روان انسان با فیلم‌نامه و روایتی متفاوت.

«هامون» به کارگردانی داریوش مهرجویی یک روایت روشنفکری از زمانه‌ای است که مفاهیم در انتهای یک دهه و در زمانه‌شان درحال فروپاشی‌اند. «اجاره‌نشین‌ها» به کارگردانی داریوش مهرجویی فیلمی به‌روز و دغدغه‌مند برای زمانه خویش است. یکی از معضلات زندگی تهران به‌عنوان پایتخت در شروع مدرنیته، اختلاط قومیتی و ترکیب آدم‌هایی از فرهنگ‌های مختلف بود که با درجات متفاوت آشنایی با زندگی شهری، حالا و به جبر شرایط در کنار هم قرارگرفته بودند؛ موضوعی که به عنوان یک مسئله و دغدغۀ نوپدید دستمایۀ فیلم اجاره‌نشین‌ها شد.

«سرب» به کارگردانی مسعود کیمیایی که در خارج از ایران به نام The Lead شناخته می‌شود و در هفتمین دوره جشنواره بین‌المللی فیلم فجر کاندیدای چند جایزه بوده و سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌برداری و بهترین چهره‌پردازی را از آن خود ساخته است.

«مرگ یزدگرد» به کارگردانی بهرام بیضایی در حقیقت اقتباسی از نمایشنامه‌ای است که بیضایی سال ۱۳۵۸ نسخه‌ای از آن را روی صحنه تئاتر برده است.

«ناخدا خورشید»به کارگردانی ناصر تقوایی یک اقتباس درخشان و بومی است از داستان «داشتن و نداشتن» ارنست همینگوی. فیلم‌نامه‌ای که به‌واسطه اصولی بودنش سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را برای داریوش ارجمند و لوح زرین بهترین بازیگر نقش دوم مرد را برای سعید پورصمیمی در پنجمین جشنواره فیلم فجر به ارمغان آورد.

وضعیت سینمای ایران در دهه 70

دهه 70 در تاریخ سینمای ایران دهه‌ای منحصربه‌فرد و متفاوت است. از یک سو جنگ به پایان رسیده و حالا دغدغه‌ها، نیازها و آرمان‌ها عوض شده است و از سوی دیگر جامعه در حال پیدا کردن خویش است. یعنی جامعه‌ای که پس از انقلاب درگیر یک جنگ ناخواسته می‌شود و فرصتی برای نفس کشیدن نمی‌یابد، حالا فرصت پیدا می‌کند تا به خودش بپردازد. سینمای جنگ از همان بعد از انقلاب و به دلیل شروع جنگ هشت ساله متولد شد، رشد کرد و بخش بزرگی از سینمای دهه 60 را به خود اختصاص داد؛ موضوعی که در دهه 70هم ادامه می‌یابد و باز هم بخش قابل توجهی از برترین‌های سینمای این دهه در اختیار سینمای دفاع مقدس و مضامین آرمان‌خواهانه و عدالت‌طلبانه است.
اما یکی از بهترین جنبه‌های دهه 70 که باید مورد توجه قرار گیرد بحث توجه به سینمای کودک و نوجوان است که رشد و بلوغ خود را در این دهه تجربه می‌کند.

از جمله مهمترین فیلم‌های سینمای ایران در دهه 70 عبارتند از:

«بادکنک سفید» به کارگردانی جعفر پناهی پیشگام سینمای کودک در دهه 70 می شود. این فیلم متاثر از سینمای عباس کیارستمی و کارهای وی در کانون پرورش فکری کودک و نوجوان است. این فیلم برنده دوربین طلای جشنواره کن شد. «کلاه‌قرمزی و پسرخاله» اولین فیلم سینمایی ایرج طهماسب است.

«خواهران غریب»به کارگردانی کیومرث پوراحمد بی‌شک یکی از برجسته‌ترین آثار دههٔ ۷۰ است؛ فیلمی که با یک اقتباس درخشان از کتاب نوجوان«اریش کستنر است. «بچه‌های آسمان» اثری به‌غایت پخته از سینمای کودک و نوجوان در میانه دهه70 است که توانست برای این کارگردان سیمرغ بلورین بهترین فیلم را به ارمغان بیاورد.

«دلشدگان» اثر علی حاتمی فیلمی که می‌شود آن را یک موزیکال فاخر نامید. «مسافران» اثر بهرام بیضایی داستانی است از زندگی و مرگ. تفسیرهای متعددی از این فیلم صورت گرفته است اما بیضایی معتقد است که این فیلم ساده‌ای در ستایش زندگی و امیدهای جدید است. «آدم‌برفی» ساختهٔ داوود میرباقری یکی از جنجالی‌ترین فیلم‌های بعد از انقلاب و توأمان یکی از برجسته‌ترین آن‌ها به دلیل تمرکز بر مهاجرت و شیوه‌هایی برای دور زدن قانون بود که اگرچه در آن سال‌ها فراگیر نبود اما در دهه‌های بعد بشدت رواج یافت و این فیلم به‌سان تصویری از آینده بود. «روسری آبی» به کارگردانی رخشان بنی‌اعتماد یکی از آن عشق‌های سینمایی لطیف که با جزییات پرداخت در زندگی طبقه کارگر آن را تبدیل به یکی از فیلم‌های ماندگار سینمای ایران کرده است.

«طعم گیلاس» به کارگردانی عباس کیارستمی و بازی همایون ارشادی اولین فیلمی که نخل طلای کن را برای سینمای ایران به ارمغان آورد. «همسر» اثر مهدی فخیم‌زاده یکی از اولین فیلم‌های بعد از انقلاب بود که نقش برجسته زنان در محیط کار را به تصویر کشید و با زبان طنز و نمایش کمدی کلیشه‌های خنده‌دار مردسالاری را به سخره گرفت.

«سارا» اثر داریوش مهرجویی اقتباس از نمایشنامه مشهور «خانه عروسک» نوشته هنریک ایبسن و اولین قسمت از چهارگانه زنانه او کنار «بانو»، «پری» و «لیلا» است. بازی نیکی کریمی در نقش اول این فیلم به‌شدت موردتوجه منتقدان و جشنواره‌های داخلی و خارجی قرار گرفت.

«لیلا» به کارگردانی داریوش مهرجویی فیلمی است که با دقت قاب‌بندی شده است و کارگردانی درست دارد و بازی‌ها کاملاً تحت کنترل کارگردان و بازیگران هستند. لیلا حاتمی با این فیلم به‌عنوان یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران خودش را تثبیت کرد. «شوکران»اثر بهروز افخمی یکی از بهترین ملودرام‌های تاریخ سینمای ایران است.

«از کرخه تا راین» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا آن‌هم در اوایل دهه ۷۰ و در روزگاری که چیزی از پایان جنگ نمی‌گذشت، اثری بدیع و دیدنی بود؛ مرثیه‌ای برای آسیب دیدگان و مانیفستی برای همه جنگ‌طلبان.

«سفر به چزابه» بهترین اثر کارنامه ملاقلی‌پور و یکی از بهترین فیلم‌های جنگی سینمای ایران بدل ساخته است. «لیلی با من است» یک روایت طنز از میدان جنگ به کارگردانی کمال تبریزی است. «آژانس شیشه‌ای» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا بهترین اثر در کارنامه هنری حاتمی کیا لقب گرفته است.

وضعیت سینمای ایران در دهه ۸۰

فضایی که از نیمه دهه ۷۰ و بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات شکل گرفت و تا نیمه دهه ۸۰ ادامه داشت، کانال و دریچه‌ای را برای اهالی فرهنگ گشود که تاثیر آن بر تولید آثار فرهنگی، در همه اشکال آن از کتاب و فیلم و موسیقی و ... مشهود است.

در دهۀ هشتاد، تمامی فیلم‌های پرمخاطب در جامعۀ مدرن و حول خانواده‌های طبقۀ متوسط بازنمایی می‌شوند و چالش‌های خانواده‌های این طبقه را نشان می‌دهند. در همۀ این فیلم‌ها، طلاق یا اتفاق افتاده است و یا تصمیم به انجام‌دادن آن وجود دارد؛ اما بنا به دلایلی طلاق انجام نمی‌شود. همچنین ارزش‌های پیشینی چون تقدس روحانیت، تقدس جنگ، تقدس رزمندگان، قوانین اسلامی به چالش کشیده شده است و ازخودگذشتگی مادران ایرانی، جامعۀ مردسالار و تبعیض جنسیتی، همگی به‌گونه‌ای غیر از آنچه در گذشته نمایش داده می‌شد، بازنمایی می‌شوند؛ یعنی مسائل اجتماعی در دهۀ هشتاد به‌صورت صریح‌تر مطرح می‌شوند و نگاه به مسائل جامعه واقع‌گرایانه‌تر است.

از جمله مهمترین فیلم‌های سینمای ایران در دهه ۸۰ عبارتند از:

«به رنگ ارغوان» سیزدهمین فیلم ابراهیم حاتمی کیا محصول سال ۱۳۸۳ ایران است. این فیلم پس از پنج سال توقیف (در دولت نهم)، در بیست و هشتمین جشنواره فیلم فجر حضور یافت و جایزه سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره را به‌دست آورد.

«میم مثل مادر» نام اثر رسول ملاقلی‌پور که بنا به تشخیص کمیته‌ای از بنیاد سینمایی فارابی به عنوان نماینده ایران در هشتادمین دوره جوایز اسکار در سال ۲۰۰۷ انتخاب شد.

«ارتفاع پست» دوازدهمین فیلم بلند ابراهیم حاتمی‌کیا بود. «من ترانه ۱۵ سال دارم» فیلمی از رسول صدرعاملی که برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی برای رسول صدر عاملی، بهترین فیلمنامه برای کامبوزیا پرتوی و بهترین بازیگر نقش اول زن برای ترانه علیدوستی از بیستمین جشنواره فیلم فجر است. رسول صدرعاملی برای این فیلم برنده جایزه ویژه هیئت داوران و نامزد جایزه یوزپلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو شد.

«سنتوری» یا علی سنتوری فیلمی ساخته داریوش مهرجویی که خواننده این فیلم محسن چاوشی است و اردوان کامکار سنتور می‌نوازند. فیلم برداشتی آزاد از عقاید یک دلقک نوشته هاینریش بل و الهام گرفته از زندگی پیمان اسکندری است که در اوج هنر و تحصیل به بیراهه و اعتیاد افتاد و عشقی اشتباه علی‌رغم تلاش خانواده و نزدیکان او را تا مرگ سوق داد؛ مرگ مشکوک و ناگهانی وی که در سال ۸۲ بعنوان یکی از پرونده‌های کیفری پر سر و صدا اما بی فرجام دادگستری شیراز مطرح بوده، دستمایه اصلی تدوین فیلم نامه علی سنتوری شد.

«شب یلدا» فیلمی ساخته کیومرث پوراحمد که الهام‌گرفته از زندگی کارگردان است.

«بوتیک» نام فیلمی ایرانی به کارگردانی حمید نعمت‌الله است که فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول از بیست و دومین جشنواره فیلم فجر شد.

«آواز گنجشک‌ها» نام فیلمی به کارگردانی مجید مجیدی است که در مراسم اسکار ۲۰۰۹ نماینده سینمای ایران بود. آواز گنجشک‌ها به عنوان یکی از بهترین فیلم‌های خارجی سال ۲۰۰۹ از نگاه هیئت ملی نقد فیلم آمریکا انتخاب شد. رضا ناجی نیز برای بازی درخشان خود در این فیلم جایزه خرس نقره‌ای برای بهترین بازیگر مرد از جشنواره فیلم برلین را تصاحب کرد.

«جدایی نادر از سیمین» فیلمی به کارگردانی، نویسندگی و تهیه‌کنندگی اصغر فرهادی است که در ۱۵ ژانویه ۲۰۱۲، جایزه «بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان» را از شصت و نهمین مراسم گلدن گلوب (مهمترین جایزه سینمایی پس از اسکار) دریافت کرد و به اولین فیلم ایرانی‌ای تبدیل شد که این جایزه را دریافت می‌کند.

«درباره اِلی» عنوان فیلمی سینمایی دیگری ساخته اصغر فرهادی و محصول سال ۱۳۸۷ ایران است که خرس نقره‌ای بهترین کارگردانی جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۰۹ به این فیلم اهدا شد. اصغر فرهادی در درباره الی از سبک رئالیسم پیروی کرد و باعث شد تا موج جدیدی در سینمای ایران رقم بخورد. این فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران، سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی و سیمرغ بلورین بهترین جلوه‌های صوتی در بیست و هفتمین جشنواره فیلم فجرشد.

«چهارشنبه‌سوری» سومین فیلم سینمایی اصغر فرهادی است که در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر ۱۳۸۴ نامزد دریافت ۹ جایزه بود که در نهایت موفق به کسب سیمرغ‌های بلورین بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین تدوین و همچنین سیمرغ بلورین فیلم محبوب تماشاگران شد. چهارشنبه‌سوری برنده هوگو طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم شیکاگو و نامزد پلنگ طلایی جشنواره فیلم لوکارنو در سال ۲۰۰۶ شد.

«دایره‌زنگی» فیلمی کمدی-اجتماعی و محصول سال ۱۳۸۶ است. نخستین فیلم سینمایی پریسا بخت‌آور که با نویسندگی اصغر فرهادی اکران شد .این فیلم که پرفروش‌ترین فیلم فروردین ۱۳۸۷ بود روایت تازه‌ای از بحث اخلاق در روابط اجتماعی و قضاوت های نادرست را به تصویر می کشد.

«مارمولک» فیلمی به کارگردانی کمال تبریزی، تهیه‌کنندگی منوچهر محمدی، نویسندگی پیمان قاسم‌خانی است و داستان این فیلم اقتباسی از فیلم‌های «ما فرشته نیستیم» و «زائر» است که با بومی‌سازی قصه فیلم، نگاهی متفاوت به مسئله روحانیت و جامعه دارد.

مارمولک در زمان اکران و حتی پیش از آن به دلیل موضوع حساسی که روی آن دست گذاشته بود، بشدت در جامعه صدا کرد و به فروشی بیش از یک میلیارد در زمان خود دست یافت و توانست تا سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه وسیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران را از بیست و دومین دوره جشنواره فیلم فجر از آن خود کند. «مهمان مامان» یک فیلم کمدی-خانوادگی به کارگردانی داریوش مهرجویی است و بر اساس کتاب مهمان مامان نوشته هوشنگ مرادی کرمانی و توسط سیمافیلم تولید شده‌است. از فیلم استقبال خوبی شد و در بیست و دومین دوره جشنواره فیلم فجر، سیمرغ بلورین بهترین فیلم را دریافت کرد.

وضعیت سینمای ایران در دهه ۹۰

شرایط اقتصادی و سیاسی جامعه در دهۀ نود تاحدی با دهه‌های پیشین متفاوت است. رکود اقتصادی در این دهه و شرایط نسبتاً پایدار سیاسی کشور بعد از بحران‌های اواخر دهۀ هشتاد، سینما را به ساحت‌های اجتماعی با بحران‌های ناشی از مسائل اقتصادی پیوند زده است. در فیلم‌های دهۀ نود، انباشت مسائل دیده می‌شود؛ مسائلی که سینما به آنها با جسارت بیشتری نسبت به دهه‌های پیشین توجه کرد و مسائل بحرانی جامعه مانند اسیدپاشی و تجاوز مطرح شدند. همچنین سینمای این دهه نشان داد این مسائل در بستر فضاهای شهری رخ می‌دهند؛ به همین علت، این مسائل به‌نوعی خصلت عمومی یافتند.

در فیلم‌های سینمایی دهۀ نود از بازنمایی مسائل خانوادگی به‌شدت کاسته شده و فیلمسازان به موضوعات جدیدی کشش پیدا کرده‌اند. اغلب این موضوعات دربارۀ رویارویی فرد با مشکلات خارجی اتفاق می‌افتد و فیلم‌ها به‌شدت جامعه‌گرا شده‌اند. در این دهه، «لانتوری» با کلوزآپ از چهره‌های متلاشی‌شده، اسیدپاشی را به‌عنوان یک مسئلۀ اجتماعی حاد معرفی می‌کند. این فیلم نیز مبتنی بر رویدادهای اجتماعی و متأثر از مسائل اجتماعی است؛ به این صورت که در سال ۹۳، عده‌ای، اسیدپاشی‌های زنجیره‌ای در اصفهان و تهران راه انداختند و فیلم به بازنمایی مسائل مشابه آن توجه کرد.

مسئلۀ حاد دیگر، مسئلۀ تجاوز است. در مجموع فیلم‌های این دهه، دو فیلم با موضوع تجاوز وجود دارد؛ فیلم «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند» که به بازنمایی تجاوز به کودکان توجه می‌کند و فیلم «فروشنده» که تجاوز را در سنین بالاتر به نمایش می‌گذارد. فیلم «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند»، فیلمی است که مسئلۀ پنهان و بر زبان نیامده‌ای را مبنا قرار می‌دهد که روح برخی از کودکان را می‌خورد. این فیلم، کوششی برای آگاه‌سازی والدین و همدلی با قربانیان بود. تا پیش از ساخت این فیلم، خبرهایی مبتنی بر تجاوز کودکان، بسیار کم و بااحتیاط به گوش می‌رسید؛ زیرا خانواده‌ها از ترس آبرو، آن‌ را پنهان نگه می‌داشتند؛ ولی پس از اکران این فیلم، جامعه روی این مسئله حساس شد و پس‌ از آن‌، موجی از این مسائل در جامعه برملا شد و کوشش‌های زیادی برای پیگیری این مسئله از جانب مسئولان کشور انجام گرفت. شاید این فیلم، شرایطی برای انفجار خبر تجاوز به آتنا اصلانی در میانۀ دهه نود بود.

در فیلم «فروشنده»، بار دیگر، مسئلۀ تجاوز مطرح شد؛ ولی این بار، این مسئله به‌نوعی دیگر نمایش داده شده است. تجاوز در این فیلم در یک خانوادۀ طبقۀ متوسط و روشنفکر اتفاق می‌افتد. مرد خانواده در این فیلم برخلاف جامعۀ سنتی ایران عمل می‌کند. او اطلاع نمی‌دهد و تنها می‌کوشد آبروی فرد متجاوز را در خانواده‌اش ببرد. همچنین در این فیلم، نوع جدیدی از روسپی‌گری نمایش داده می‌شود؛ به‌طور مثال، در تمام فیلم‌های دهه‌های قبل، روسپیان در کنار خیابان (شوکران، دایره‌زنگی)، پارتی‌های شبانه (شمعی در باد) و موارد مشابه نمایش داده می‌شدند؛ ولی در فیلم فروشنده از زنان روسپی، کلیشه‌زدایی شده است؛ بدین‌صورت که آهو، که زنی روسپی است، به‌جای رفتن به خیابان در خانه‌اش می‌ماند و افراد مختلف به خانۀ او می‌آیند.

در دهۀ نود، خشونت به‌صورتی حاد در فیلم‌ها به تصویر کشیده شده است؛ به‌گونه‌ای که در تمام فیلم‌های پرمخاطب این دهه، تصویری از خشونت دیده می‌شود. در فیلم «قلاده‌های طلا»، خشونت در بستری سیاسی، در فیلم «هیس دخترها فریاد نمی‌زنند»، خشونت جنسی علیه کودکان، در فیلم «آتش‌بس دو»، خشونت علیه زنان و کوشش برای برابری جنسیتی، در فیلم «ابد و یک روز»، خشونت خانگی، در فیلم «فروشنده»، خشونت جنسی و درنهایت، در فیلم «لانتوری»، خشونت خیابانی بازنمایی می‌شود.

ارسال دیدگاه

پربازدیدترین ها
آخرین اخبار